مثل همیشه + خدا بودن یعنی منهای تمام مشکلات و تبدیل مشکلات به شکلات
اعیاد فرخنده مبارک
چه طوری؟؟؟ خوبی؟؟ خوش میگذره؟؟ قیافشو!!!!!! پاشو بچه...خودتو جمع و جور کن...خجالت نمیکشی؟؟؟ واقعا خجالت نمی کشی؟؟ از من هیچی...از دکتر هم هیچی...از بچه های وب هم هیچی...از پدر ومادرت خجالت نمی کشی؟؟ اونایی که چندین سال تو رو با تمام سختی و مشقت بزرگ کردن و الان منتظرن تا غنچه هاشون شکوفا بشه..از اینا هم خجالت نمی کشی؟؟؟ الان دیگه چرا...خجالت می کشی...شرمنده ای وقتی تو چشاش نگاه می کنی...چرا آخه؟؟؟ چون خسته ام؟؟ چون از آرزوهات دور شدی؟؟؟کی گفته؟؟؟ یادت باشه....
خب این تا اینجاش....فهمیدی چی شد؟؟؟ نه؟؟؟ چه خنگی.....ببین این یعنی اینکه پدر ومادرت هرشب که میخوابن هزارتا صلوات واسه بچه اشون میفرستن و همیشه به این امیدوارن که بچه اشون تو کنکورش بهترین نتیجه رو میگیره...همیشه به این امیدوارن که بچه اشون موفق ترین بچه میشه...چرا؟؟ چون ایمان دارن که میشه به رویاها رسید...الان هدف و رویای تو چیه؟؟ رووش سفید و مقدس پزشکی و یا کاغذ و خودکار و خط کش مهندسی....هرکدوم که هست باشه....مهم اینه که تو هم یه رویا داری و دلت میخواد بهش برسی...ولی با دعا کردن و گریه کردن بهش میرسی؟؟ نه داداش من...نه خواهر من...باور کن کسی موفق میشی که تلاش کنه...واسه رسیدن به هدفش تلاش کنه...هدف پدر ومادرت این بودکه بچه اشون موفق بشه...تو این 18 سال عمرت ببین چقدر واست زحمت کشیدن و تو رو به اینی که هستی رسوندن...پس اونا هم واسه به حقیقت پیوستن رویاشون و آرزوشون تلاش کردن...پس بلند شو
دیدی؟؟؟ شرایط بد واسه خیلی ها وجود داره ولی؟؟؟ ولی اونی که بخواد می تونه به این شرایط غلبه کنه...فقط کافیه بخوای...فقط کافیه بلند شی از سرجات و بگی بسه دیگه تنبلی...بسه دیگه از بس شل بازی درآوردم..من دیگه میخوام بترکونم...من دیگه میخوام موفق بشم...سخته؟؟؟ نیست عزیزم..اصلا هم نیست...فقط کافیه بخوای....نه دیگه نشد...اینکه بشینی و بگی میخوام قبول نیست..باید بهم نشون بدی که میخوای...چه طوری؟؟؟ از همه ی زندگیت بزن..از نت و گوشی و دوستات و خواب و استراحت و تلوزیون و هرچی غیر درس بزن...مگه چیه؟؟؟ کمتر از یک ماه دیگه مونده...بعدش که کنکور دادی یه نفس راحت میکشی...ولی الان چی؟؟؟برگرد به اولین تصویر این پست نگاه کن....آفرین بابایی...حالا هم یه نفس عمیق بکش و ادامه بده....نفستو ول کن دیگه..گفتم به درس خوندن ادامه بده نه به نفس کشیدن....یعنی ما با این بشر شدیم 75 میلیون نفر....من دیگه حرفی ندارم...به جان خودم هنوز داره نفس میکشه...بسه دیگه...پاشو وایسا...پاشو....خب همگی قبول کردیم که شرایطتت سخته ولی.......
آره...حالا شد....من اراده کردم...من میخوام که قبول شم..پس شرایط هرچقدر هم که میخواد سخت باشه...مهم اینه که من میخوام قبول بشم چون خیلی ها قبول شدن و بدینگونه براساس ارزیابی های صورت گرفته منم می تونم قبول بشم چون اونا تونستن...حالا شد...حالا بشین سرجات.(خودمونیما داری ورزش هم میکنی...ای کلک)
هنوز هم باور نکردی که می تونی و باید برخیزی و ادامه بدی؟؟ به قانون لحظه ها اعتقاد داری؟؟؟ اگه نداری این جمله رو از من به یادگار داشته باش و باور کن که می تونی چون به دلیل مذکور خیلی ها تونستن و بدینگونه تو هم می تونی...کو جمله ای که قرار بود بهت بگم؟؟؟
آره...موفقیت دقیقا از اینوره و اونوری نرو....بسه دیگه....زیادی ور زدم و ببخشید اگه با حرف هام وقتتون رو گرفتم ولی بارو کنید همتون می تونید موفق بشید و فقط کافیه به اون حس درونیتون گوش بدید و جانزنید و خواهش می کنم که مثبت فکر کنید....
کم اونورتر رو هم ببین. روزا تند تند اومدن و رفتن این یه ماه هم میگذره فقط تو بجنگ. از دستش نده.پیروزیت نزدیکه.این مدت هرچی بخونی قشنگ تو ذهنت میمونه اگه با تمرکز باشه
و خیلی حیف که خیلیاتون وقتی به حرفای من میرسین که از کنکور گذشتین.تک تک لحظات الان براتو حکم مرگ و زندگی داره. نیا اینجا بگو حسش نیس. نیا بگو خسته شدم. نیا بگو افسردگی گرفتم. مگه یه جنگجو افسرده میشه؟؟؟؟
برو... برو بجنگ جنگتو تموم تموم کن و اونوقت جشن بگیر انقد شاد باش تا بقیه حسودی کنن
این متن رو که تموم کردی پاشو عین یه مرد برو دست و صورتتو با اب خنک بشور بشین پای درسات. کوتاه نیا برا هدفت.نذار له بشی زیر دس و پای بقیه
خودتو با این یه ماه نجات بده.دیگه زور اخرته. دیگه هرچی تفریح داری بنداز دور.خابت رو مرتب کن(گفتم مرتب نه کم.حواست باشه).بدون کتابات وقتتو نگذرون. دست کتاباتو بگیر تا نجاتت بدن.
به هیچی کمتر از هدفت راضی نشو.
از اون بالایی هدفتو بخواه ازش آرامش بگیر.با نماز حتما ارامش میگیری بخون.اصلا با زبون خودت باهاش حرف بزن. عین یه دوست.یکم صمیمی شو باهاش و ببین چطوری دستتو میگیره و ارومت میکنه
فقط یه کار کن
یه قهرمان ، یه مبارز ، یه درجه یک کولاک... بدون اینکه به نتیجه فکر کنه تا اخرین نفس و تا اخرین لحظه می جنگه
یه دونده ... وقتی که تو چند قدمیه خطِ پایانِ به کم کاریهاش فکر نمیکنه به برگشتن و و از اول خوب دویدن و مدیریت زمان و انرژیش فکر نمیکنه ، وسطِ مسابقه ؛ تو حساس ترین لحظه نمی مونه و به این فکر نمیکنه که اگه نرسم و برنده نشم چی میشه ...
انگیزش نگاه ِ منتظر ِ همه ادمهاییه که چشم براهِ پیروزیشن اونوقته که هر چی تو توان داره میزاره که از جون مایه میزاره ، قوتِ قلبش لبخند ِ مهربونِ پروردگارشه که یه نگاهش کافیه تا لحظه هاشو با معجزه عجین کنه :)
با تمام ِ وجودش پیروزی رو میخواد و بُرد رو با همه ی قلب و دلش ایمان داره
تو لحظه هایی که خیلی ها خسته و ناامید میشن ، تو با توکلت ، با باور ِ قلبی و ایمانت تا اخرین ثانیه مث یه قهرمان ِ واقعی به عشق ِ پیروزی بجنگ و شک نکن به توانایی ها و رحمانیت ِ خدای بزرگت ...
معبود ِ بینظیر تو برای موفق شدن تو ، کائنات رو با با گامهای تو همسو میکنه
اگه تو بخوای ؛ اگه با تمام ِ وجودت پیروزی رو طلب کنی زمین و زمانش دست به دست هم میدن تا تو رو به مراد دلت برسونن
مهم نیست که سی ماه مونده باشه یا سی روز یا سه هفته،کافیه با همه ی جسم و روحت رسیدن رو باور کنی
که خدای تو منتظر ِ خواستن ِ توئه
برای اجابت دیدن؛ باید خواست ...
میگن قدیمی ها قبل از دعا کردن چندبار طلب استغفار میکردن تا با زبان گناه و ناخالصی لب به دعا باز نکنن ف منم از امشب تصمیم گرفتن که در خط باشم و همه جانبه تلاش کنم تا بتونم گذشته نه چندان خوب خودم رو که همیشه از ترس شکست و خراب شدن اش عمل گرایی به تعلل انداختم و رفتم تو بیراهه خطا جبران کنم ؛ میخوام نشون بدم که قدم برداشتن است که برنده ها از بازنده ها جدا میکنه؛ یکبار دیگه این حرف ها زدم و تکرار کردم تا آموخته های تلنبار شده این یکسال مون بهم بزنیم و مرور کنیم که دنیا و همه دلخوشی هاش گذران هستن . وایبر و واتس آپ و آنتی فیلتر و همه رو پاک میکنم ؛ مگه چند سال میخوام زندگی کنم که حروم کردن یک روز هم برام کم ارزش باشه ؛ حالا بلند شو تا پشتت قوز نکنه بیشتر ، کلاس دعا ما تموم شد ، خدا بارون فرستاد و برآورده اش هم کرد؛ آمین یا رب العالمین
گامهایت استوار عزیز ، یاعلی و خدانگهدار