loading...

مشاور کنکور ۱۴۰۲ _ برنامه ریزی علیرضا افشار حضوری و غیر حضوری

بازدید : 11755


سر جمع 1 ساعت فقط وقت بذار ، همین رو ازت میخوام، برای بهتر کردن حال خوده خودت فقط



منم یکی از اون یازده تام ، امتیاز اول مبارک انشالله

کارگاه  نخست ویژه کنکور 94 ، با عرض سلام به همه کنکوری های 93 عزیز ، میدونیم هنوز کنکور 93 تموم نشده ولی شما هم حق میدین که تو این یکسال به قدر کافی برای شما محتوا داشتیم(آرشیو همایش ها و کارگاه ها) و از امروز با افتخار میریم سمت کنکوریهای نود و چهار ؛ انگار همه شما دارین بزرگ و بزرگتر میشین و من پیر مرد همچنان اندرخم معضل کنکور و پشت سد مشاوره و برنامه ریزی کنکور دارم سال های سال از پشت شاخ های این غول عظیم و جثه شما رو نگاه می کنم ،،،، دلم میگیره وقتی میرین و دیگه خبری ازتون نمیشه ؛ دوست دارم برای همیشه دوستان خوب هم باشیم ؛ دوست دارم که کنکور بهونه ای برای ادامه ارتباط مون باشه ولی متاسفانه خیلی هاتون مثل دانش آموزان و دانشجویان فقط یک سال و یک ترم  من استاد دوست داشتنی شون هستم و بعدش فقط باید از دور پیجو اوضاع و احوال تون باشم و خبر موفقیت های بعدی  تون به گوشم برسه ... بگذریم اینا درد و دل هایی بود که همه ساله آخر هر سال کنکوری و بعدش برای شروع تابستان و کنکور سال جدید داشتم و دارم و خواهم داشت . برای همگی تون آرزوی موفقیت می کنم و امیدوارم که بهترین ها برسین و منم از خبرهای خوب بی نصیب نذارین که باور کنید خیلی خیلی خوشحال میشم وقتی ببینم سهمی داشتم تو گام های موچیک و پر برکت شما در جهت تعالی و رشد و به ثمر رسوندن نیروهایی جوانی که میخوان الگوهای بد جامعه که الحق گریبان همگی مون گرفته و انحرافات از جمله مسایل این کلیپ و ... رو اصلاح کنند . ( می تونید از اینجا ببینید و خودتون قضاوت کنید )

از طرفی هم چقدر لذت بخش هست وقتی متوجه بشی همه اون بچه هایی که یک روز پیش ات درد دل میکردن و باهاشون کار میکردی برای خودشون بشن یکپا نابغه با افکار بزرگ ( اگر وقت داری حرف های استیوجابز در دانشگاه مورد علاقه منو هم بخون از اینجا )


حین نوشتن متن های احساسی/انگیزشی شبیه راجو فیلم های هندی میشم و تا کارگردان دلم بهم کات نده چشمانم نمناک خواهند ماند ... دوست تون دارم ، تک به تک شماهایی که از اول تا آخر جنگیدین و خوب بودین و هستین و چه اون هایی که دست و پا شکسته ی کارایی کردین و حداقل چند روزی خارق العاده بودن اشرف مخلوقات به رخ کشیدن و باعث تحسین خدای مهربون مون شدین ؛ همون خدایی که منتظره ، منتظر خواستن من و تو ، اما اون خواستنی که با قلبی سرشار از امید و گامهای پولادین و اراده آهنین و نیتی از جنس عشق ، تغییر بپذیره و پا تو عرصه میدون بذاره و همه تلاشش بکنه تا اون چیزی که باید بشه ،، ته تهش بشه


متن همایش های زندگی و پله آخر خیلی دوست دارم ، چون وقتی داری میخونی داره بهت تلنگر میزنه که هرکی هستی ، هر چی هستی ، اگه هنوز زنده ای ، بدون هنوز رسالت تو به پایان نرسیده و باید کاری کنی دنبال چند و چوندش نباش ، دنبال کیفیت و نوع احساسی باش که لحظه به لحظه ات قراره پر کنه و آخر سر بشه یک عمر زندگی تو ،حالا کنکور که بخش کوچیکی از کار هست .

حالا اگه دوست داری یک سرچ ناقابل کن و آهنگ انگار نه انگار احسان خواجه امیری در این لحظه گوش کن


اگه تا اینجا مو به مو باهام همراه بودی ممنون؛ راستی میدونی از نظر من اشتباه بالای 99 درصد آدم ها یا حالا بهتر بگم در چهارچوب بحث مون، کنکوری ها چیه ؟

اینه که توپ در زمین خودشون نمی اندازن .... برعکس استیوجابز ها که اگه سنگ از آسمون بباره رو سرشون بازهم خاص بودن خودشون به معنای واقعی اثبات می کنند . بیشترین کلیدهای واژه های سرچ سایتم از گوگل اینا هست :

با چه کتاب هایی میشه تو کنکور بالای 90 زد،/شماره اساتید فرصت برابر،/روش های موثر و کم دردسر یادگیری،/برنامه ریزی روزانه کنکور94،/با معدل پایین میشه رتبه زیر صد شد ؟،/برترین اساتید کنکور ایران،/مشاوره مجانی کنکور،/معرفی برترین سی دی آموزشی،/ دی وی دی های چه استادی در زیست بهتره،/ آمار قبولی کلاس های کنکور،/مشاور رتبه های تک رقمی،/ پشت کنکور بمونم یا نمونم ؟،/اگر از الان شروع کنم دولتی قبول میشم،/تاحالا هیچی نخوندم برای کنکور،/کتاب های فوق تخصصی کنکور94،/چند ساعت در تابستان درس بخوانیم؟،/کتاب جمع بندی چی بخرم،/دانلود سوالات مشابه کنکور93،/معرفی برترین مشاور تحصیلی کشور،/از تابستان غافل نشو ،/ گام اول گزینه2 یا قلمچی ؟،/فیلم تدریس اساتید برتر،/کلاس های مشاوره و برنامه ریزی سال چهارمی ها،/اساتید پروازی کنکور ایران،/ چگونه برای کنکور شروع کنم بهتره؟،/تغییرات کتاب های درسی سال93،/آمار قبولی موسسات آموزشی در کنکور،/روش های رد گزینه تست،/راه و چاه حرفه ای شدن،/تکنیک های قدرتمند موفقیت کنکور،/تخمین رتبه رایگان کنکور93،/کنکور 93 سخت تر برگزار شد،/انتخاب رشته دانشگاه های باآزمون و بدون آزمون،/داستانک های انگیزشی کنکور،/مصاحبه رتبه تک رقمی ها،/حجمی خوانی یا تنوع بیشتر ، و ....


اکثرشون یا دنبال کلیشه هستن برای یک کار قالبی و یا دنبال راه میان بر و صرفا" یک وسیله هستن برای موفقیت

ولی آیا این طرز فکرها جواب داده ؟؟؟ (قضاوت با خودتون)


دیگه پر حرفی نکنیم و برسیم سراغ کارگاه اول مون با نام و یاد خدا برای کنکوریهای 94 پر شور حالی که میخوان از تابستان تا تابستان بعدی بترکونن حسابی


موضوعش خیلی خیلی مهم هست و دغدغه همه کنکوری های جدید الورود94 :


گزینش مدرسه/آموزشگاه علمی آزاد ( باید ها و نبایدها و نکات اساسی)

انتخاب آزمون آزمایشی و اهمیت تابستان و تاثیر معدل سال قبل (کتبی نهایی 93)

معرفی برخی اساتید با تجربه کشور(پروازی ها) و ...



لینک دانلود اصلی


لینک کمکی دانلود


طرح مشاوره برنامه ریزی، نظارت تلفنی (مشاوره مکاتبه ای) ماهیانه 10 جلسه با استاد افشار هم اکنون در مرحله جذب آخرین اعضای مستعد خود می باشد . هزینه ثبت نام تا قبل از 7 تیرماه 93 مطابقه تعرفه های سال 92 می باشد . برای ثبت نام کلیدواژه "مشاوره ماهانه" پیامک بدین به شماره 09358960503


برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
مشاوره استاد علیرضا افشار چهارشنبه 28 خرداد 1393 زمان : 19:15 نظرات (24)
بازدید : 12687
سلام، عید میلاد منجی عالم مبارک و آزمون 23 خردادتون رضایت بخش انشالله ، طی یک بازخورد کلی از بچه هام بطور کلی از شرایط شون راضی بودم ؛ اما الان بهتره به مامان یا بابا بگی بیان اینجا ، تنها تنها تا این چند خط رو بخونن ؛؛؛؛؛ امتحان کن ، به نفع ات هست



اولیای آموزش دیده سنگ بنای دانش آموزی موفق تر است

(مقاله استاد افشار ، ویژه اولیا دانش آموزان و داوطلبان کنکور)

این ی توصیه به پدر و مادرهای عزیز و فداکاری هست که از هیچ تلاشی برای بهبود وضعیت تحصیلی کنکوری عزیزشون دریغ نمی کنن و به معنای واقعی کلمه (فرزند پرور ) هستند ؛ البته توصیه دوستانه ای هم به کنکوری ها کنم که ی وقت اونا سو استفاده نکنند و این چند خط ما معنی (فرزند پرویی) نداشته باشه !!!!
بی‌شک والدین تأثیر بسیار زیادی در موفقیت دانش‌آموزان تمامی مقاطع و علل الخصوص سال چهارمی دارد و این تأثیر در سال‌های گذشته، بارها و بارها ثابت شده است اما در ماه‌های پایانی بخصوص هفته های آخر مانده به کنکور، نقش‌ والدین پررنگ‌تر و تأثیر آن بیش‌تر می‌شود، بطوریکه از زبان داوطلبان سال های گذشته خود بارها و بارها شنیده ام که گلایه هایی به حق از والدین خود دارند و نه تنها نقش حمایتی مناسبی را ایفا نمی کنند بلکه با ایجاد تنش به ایجاد استرس او نیز دامن می زنند . شیوه‌ی صحیح عملکرد والدین در قبال فرزندان‌شان، به طوری که بتواند بیش‌ترین تأثیر و سهم را در موفقیت آنها در روزهای پایانی تا کنکور سراسری 93 داشته باشد، عبارتند از:

1- از برنامه‌ی فرزندتان کاملاً مطلع باشید
مطلع بودن از برنامه‌ی مطالعاتی فرزندتان باعث می‌شود که بی‌دلیل و بدون اطلاعات از وی ایراد نگیرید. جملاتی نظیر "تو که همش داری استراحت می‌کنی"، "اینقدر تلویزیون تماشا نکن"، "بسه دیگه از پشت کامپیوتر بلند شو"، تأثیر بسیار بدی روی ذهن فرزند‌‌تان می‌گذارد و شاید برنامه‌اش را انجام داده و و حالا وقت استراحتش است. یکی از دانش‌‌آموزان می‌گفت: برنامه‌ی مطالعاتی من طوری بود که هر شب ساعت 9 تا 10 را استراحت می‌‌کردم. پدرم هم همیشه همین ساعت از سر کار برمی‌گردد و همیشه مرا در حال استراحت یا تماشای تلویزیون می‌‌بیند. آن وقت است که جملاتی مثل: "تو همش داری استراحت می‌کنی" "من که می‌دونم تو با این درس خوندنت به هیچ جا نمی‌رسی"، "مریض نشی اینقدر به خودت فشار می‌آری" را بیان می‌‌کردند. بیان این دست جمله‌ها باعث می‌شود، دانش‌آموز نگاه والدنیش را نسبت به خودش بسیار منفی بداند و این نگاه بسیار مخرب است و از نظر‌ روحی تأثیرات بسیار منفی می‌گذارد. سعی کنید با مطلع بودن از برنامه‌ی فرزندتان، تذکر دادن‌‌ها را منطقی و سروقت مطرح کنید و در کنار دغدغه های و برنامه های او پیگیر کارهای او هرچند در حد توان و سطح معلومات خود باشید .دیده شده است که داوطلبان بسیار زیادی حتی عنوان می کنند که پدر و مادر ما حتی تاریخ آزمون های آزمایشی منظم مرا هم حفظ نیست چه برسد به اطلاع از وضعیت و چک کردن کارنامه و ...

2- کوچک‌ترین موفقیت‌ها و زحمت‌های فرزندان‌تان را تحسین کنید.
بزرگ‌ترین انرژی برای ادامه‌ی بهتر فعالیت‌ها، فقط و فقط از طرف والدین دانش‌آموز انتقال می‌یابد. تأثیر جملاتی نظیر "واقعاً خسته نباشی"، "اراده‌‌ات برای درس خواندن، تحسین‌ بر‌انگیز است"، آنچنان تأثیری در روحیه‌ی دانش‌آموز می‌گذارد که هیچ فرد دیگری نمی‌تواند در این حد مؤثر باشد. به خاطر روابط عاطفی موجود در خانواده، هرگاه دانش‌آموز تصور می‌کند از نگاه والدینش فردی فعال، درس‌خوان، باهوش و تواناست، ‌آرامشی وصف نشده به وی دست می‌دهد که جلوی بسیاری از اضطراب‌‌ها و استرس‌ها را می‌گیرد. حتی توصیه می کنم در این ایام حساس سعی کنید با به رخ کشیدن و یادآوری موفقیت های بزرگ و کوچک گذشته در سال ها و ماه های گذشته ، به غبار روبی و احیا شخصیت داوطلب خود کمک کنید تا اعتماد به نفس مرده در وی زنده شود .
3- به حساسیت‌های روحی داوطلبان در هفته های ‌آخر مانده به کنکور توجه کنید.
حتی گاهی این حساسیت، غیر‌منطقی جلوه می‌کند، چون سطح فعالیت ذهنی فرزند‌تان به خاطر درس خواندن، بالاست. وقتی هم که در حال استراحت است، مغز به دنبال مطلبی می‌گردد که پردازش کند. همین حرف‌های ساده و روزمره، اولین چیزی است که در دسترس است. از این رو حرف‌های شما را دو‌ پهلو و منظور‌دار تلقی می‌کند چون ذهنش به شدت در حال تحلیل حرف‌های شماست. ممکن است مرتباً از طرف فرزند‌تان جملاتی نظیر "منظورتان را از فلان حرف‌ها این است که امیدی به موفقیت من ندارید"، "چرا پدر موقع دیدن کارنامه‌ی آزمونم سرش را تکان داد و هیچ نگفت، منظورش آن است که وضعیت من از حرف زدن گذشته" و ... این حساسیت کاملاً طبیعی است و بسیاری از رفتارها و حرف‌های شما را به صورت دیگر تحلیل می‌کند. صبور باشید و با حوصله برایش توضیح دهید که دقیقاً منظورتان چه بوده است؟ اهمیت ندادن به این حساسیت، ناامیدی را تشدید می‌کند؛ پس واقعاً به این حساسیت‌ها بها دهید، هر چند می‌دانید که صرفاً به خاطر اضطراب و استرس بالای فرزندتان این حساسیت‌ها ایجاد شده است.
4- فضای منزل را برای درس خواندن مهیا کنید.
شاید در ماه‌های قبل، درصد کمی از وقت فرزند‌تان در منزل می‌گذشت و عمده زمان او در مدرسه سپری می‌شد. اما در ماه آخر، تمام روز را در منزل خواهد بود. مطالعه،‌ مهمانی دادن، زمان روشن بودن تلویزیون، مهیا بودن غذا در زمان مناسب و غیره در این ماه‌ها اهمیت دو چندان پیدا می‌کند. دعواهای ساده و گذرا بین پدر و مادر حتی اگر چیز معمولی باشد، در این زمان تأثیر بسیار بدی در روحیه‌‌ی فرزندتان می‌گذارد. به خاطر فعالیت بالای ذهن، حرف‌های ساده‌ی شما پر و بال می‌گیرد و گاهی یک دعوای ساده، منجر به دغدغه‌ و نگرانی فرزندتان می‌شود و چون آن را مطرح نمی‌کند، به شدت اضطراب خواهد داشت و تمرکزش پایین خواهد ‌آمد. با احترام ویژه به ساحت مقدس همه پدر و مادران عزیز اگر گه گاهی تندی ها و بی ادبی های ناشی از فشار کاری بالا و عدم تعادل روان از ایشان سر زد ، چشم پوشی کرده و عذر ایشان را پیشاپیش از بنده بپذیرید .
5- فرزندانتان را با دیگران مقایسه نکنید.
همه‌ی ما بارها شنیده‌ایم که نباید فرزندمان را با دیگران و یا حتی شرایط تحصیلی خودمان مقایسه کنیم. مقایسه‌ در اغلب موارد، مخرب است و انرژی و اعتماد به نفس فرزندتان را پایین می‌آورد. سعی کنید وضعیت علمی فرزندان‌تان را با خودش مقایسه کنید. آیا نسبت به ماه‌های گذشته پیشرفت داشته است؟ یادتان باشد کوچک‌ترین موفقیت‌‌ها را پر‌رنگ کنید و نشان دهید که او را در بخش‌هایی، بسیار موفق می‌دانید. اینکه بهبود شرایط فعلی حتی در 2 ، 3 هفته باقی مانده دختر و پسر عزیزمان برایمان مهم باشد و نه فقط جایگاه کلی وی در بین بقیه به او حس آرامش و اطمینان خاطر می دهد و باعث می شود تا بتواند با تلاش بیشتر و بیش از پیش وضعیت خود را بهبود ببخشد .
6- بدون اطلاعات و یا صرفاً بر اساس برخی شنیده‌ها قضاوت نکنید.
گاهی در جمع‌های فامیلی یا جمع دوستان می‌شنوید که پسر فلان شخص روزی 19 ساعت درس می‌خواند. مطرح کردن این دست حرف‌ها در ذهن فرزندتان، این موضوع را تداعی می‌کند که کم کار است. حتی اگر کم کار باشد، این جملات باعث ترغیب و تشویق وی نمی‌شود و یا گاهی می‌شنوید که دختر فلان شخص از وقتی فلان کتاب را مطالعه می‌کند و یا در آزمون فلان مؤسسه شرکت می‌کند، وضعیت درسی‌اش بسیار عالی شده است. اقدام کردن به تهیه‌ی آن کتاب و یا ثبت‌نام فرزندتان در آن آزمون، کار علمی و صحیحی نیست. یک کتاب ممکن است برای یک شخص بسیار مناسب باشد و برای دیگری آنچنان کارآمد نباشد. همین طور در مورد آزمون این تصمیم‌ها را به مشاور فرزندتان بسپارید و یا حتماً با یک مشاور مشورت کنید.
در هفته های پایانی با هر کاری به فرزند‌تان نشان دهید که موفقیت او برایتان بسیار مهم است و او را باور دارید. احساس شما از تمام کلمات و رفتارتان به فرزندتان منتقل می‌شود. پس مراقب رفتار و حرف‌های‌تان در این فرصت باقی‌مانده باشید؛ زیرا متاسفانه دیده شده است که تلاش همکاران عزیز مشاور در جهت افزایش انگیزه و اشتیاق به مطالعه تا سوت پایان و آخرین و لحظات ماراتون کنکور با نیش و کنایه های برخی اولیا و با ابزار حرف های ناگفته ماه های گذشته که مثلا " تو از الان این دو هفته بخونی فک کردی کجا میرسی ؟؟؟ !!" " اگر میخواستی درست و حسابی بخونی و نتیجه بگیری پس چرا انقدر وقت تلف کردی و الان دقیقه 90 ی به یادت افتاده و ... " مراقب حساسیت های این گل نوشکفته باشید!
با تشکر و احترام


برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
مشاوره استاد علیرضا افشار جمعه 23 خرداد 1393 زمان : 17:41 نظرات (12)
بازدید : 1704

 

- حتما يك روز قبل از كنكور حتما به حوزه امتحاني بريد تا در روز كنكور استرس دير رسيدن به حوزه را نداشته باشيد.

  - شربت آبليمو و عسل و زعفران درست كنيد (البته زغفران آن خيلي كم باشه.) و سر جلسه كنكور ببريد.

   -شب قبل از كنكور به موقع بخوابيد.

   -روز قبل از كنكور حداكثر تا بعدازظهر مطالب مهم رو مرور كنيد.

   - شب قبل از كنكور قرآن بخونيد و دوش بگيريد.

   -دو مداد معمولي  سرجلسه كنكور ببريد و يه مداد نوكي(ديدم بچه ها يه كيسه پر مداد ميارن .بچه ها مگه قراره چند تا كنكور بدين كه 20 تا مداد با خودتون ميارين؟!)(به خاطر كمبود جا حل مسائل رو با مداد نوكي انجام بدين.)

  -يه پاك كن مستطيلي شكل بردارين وسطش رو از دو طرف سوراخ كنين و يه كش از وسطش رد كنين اندازه گردنتون  سر كش گره بزنيد كه وقتي ميخواين از پاك كن استفاده كنين راحت با شين(نخندين.باور كنين خيلي مهمه.اگه اين كارو نكنيد ممكنه پاك كن سرجلسه كنكور از دستتون بيفته و جايي بره كه ديگه دستتون بهش نرسه!اندازه اين گردنبند پاك كني بايد طوري باشه كه نه به گلوتون فشار بياد و نه خيلي آويزون باشه.براي اين كه كسي هم اين ابتكارو نبينه دختر خانم كه مقنعه سرشونه و ميدن زير مقنعه و آقا پسرا هم بدن تو پيرن.)

  -سوالات يه درس رو به ترتيب جواب بدين.بعضيا ميان از آخر به اول جواب ميدن كه اونوقت تو وارد كردن پاسخ سوالا تو پاسخنامه دچار مشكل ميشين. 

-اگه روز كنكور يكي از دوستاتون رو ديدين فقط سلام كنيد و بريد اگرم باهم حرف مي زنيد راجع به كنكور نباشه چون اين كار به شما استرس ميده.

 - روز كنكور اگه كسي ازتون سوال درسي كرد خيلي محترمانه بگيد جواب نميدم.چون بازم اين كار بهتون استرس وارد مي كنه.

- اگه ديدين صندلي شما جاي گرميه يا جايي كه كولر مستقيما بهتون مي خوره از مراقب بخواين جاتون رو عوض كنه.همين طور اگه صندليتون مورد داره مثلا پايش شكسته يا هر مشكل ديگه اي حتما بازم صندليتون رو عوض كنين.

-حتما حواستون باشه شب قبل از كنكور شناسنامه يا كارت ملي و كارت كنكورتون بذاريد جايي كه خدايي نكرده فراموشتون نشه.حتما رو كارت سوزن يا سنجاق قفلي بذاريد و اثر انگشت هم بزنيد كه سر كنكور به خاطر اين مسائل تمركزتون از بين نره.

-استفاده از تكنيك ضربدر و دايره هم كه همتون بلدين.

-چه در دفترچه عمومي و چه در اختصاصي به ترتيب قوي بودن در درسا پيش بريد يعني مثلا اگه تو عموميا زبانتون از بقيه قويتره اول زبان جواب بدين.


توصیه های هفته آخر کنکوروقتی آن‌قدر نزدیک شده باشد که کاملاً احساسش ‌کنی انگار زل‌زده توی چشم‌هات، هرقدر هم چشم‌هایت را می‌دزدی بازهم می‌آید سراغت کنکورِ آخر همین هفته را می‌گویم....
کنکوری‌ که یک سال در موردش حرف زدیم نوشتیم تحقیق کردیم و ...
در آخرین روزهای مانده به کنکور، توجه به چند نکته که ظاهرشان خیلی ساده است امّا یک دنیا تجربه این نکته‌های ساده را تأئید می‌کنند لازم به نظر می‌رسد. پس خیلی مثل دانش‌آموزهای زرنگ نپرس چرا این‌طوری است؟ چرا آن نکته ... مثل یک دانش‌آموز خوب فقط خوب گوش کن ومو به مو عمل کن تا انشاا... قطره قطره زحماتت اثربخش بود که مطمئن باش اثر بخش خواهد بود.
1- ساعت بیداری و خواب در این چند روز آخر
تا به حال با هر عادتی که داشته‌اید شب‌ها خوابیده و صبح‌ها بیدار شده‌اید امّا در این چند روز الزاماً شب‌ها حدود ساعت 11 تا 5/11 حتماً سعی کنی که بخوابید حتی اگر خوابتان نمی‌آید به حالت خواب روی تخت خواب بمانید و صبح حدود ساعت 5/7 – 7 بیدار شوید. تقریباً 40 دقیقه طول می‌کشد تا سیستم اعصاب مرکزی شما آماده سرویس‌دهی شود باید ساعتی بیدار شوید که حدود ساعت 5/8 کاملاً آماده آزمون دادن باشید این تمرین ساده را از همین امروز آغاز کنید تا حذف روز کنکور دقیقاً رأس 5/8 آماده آزمون دادن باشید.
2- تغذیه و ورزش
مواد غذائی که در روز کنکور مصرف می‌شود حاصل تغذیه‌ی شما در روزهای قبل است سعی کنید از همین امروز میوه‌ها و سبزیجات تازه، خرما، عسل، انجیر، مغز گردو را در وعده‌های میان روز مصرف کنید.
چند حرکت کششی ساده هر روز صبح توان شما را برای 5/4 ساعت روی صندلی نشستن بالا می‌برد.
3- احساس می‌کنم ذهنم کاملاً به هم ریخته و مطالب را فراموش کرده‌ام.
این جمله را سال‌ها کنکوری‌ها در هفته آخر مانده به کنکور تکرار کرده‌اند و سر جلسه کنکور هم همه چیز در ذهنشان بوده و هیچ اتفاق بدی نیافتاده است. اما تکرار این جمله همچنان ادامه دارد...
این احساس کاملاً طبیعی است سعی کنید آن را مرتباً تکرار نکنید و انرژی منفی تولید نکنید، هیچ اطلاعاتی از حافظه‌ی شما خارج نمی‌شود در بدترین حالت در جائی قرار می‌گیرد که دسترسی به آن دشوار است همین اضطرابی که اینقدر عذاب‌دهنده بود عامل ترشح هورمونی در خون می‌شود که به خاطر آوردن مطالب بسیار ساده‌تر انجام می‌شود.
4- الآن فرصت مطالعه خلاصه‌نویسی‌هاست این فرصت را از دست ندهید.
5- مرور مطالب را حتی‌المقدور با تست انجام دهید و فراموش یک نکته ساده را به تمام نکته‌ها تعمیم ندهید.
6- اگر برایتان امکان‌پذیر است به محل برگزاری آزمون در روز قبل از آزمون سری بزنید این‌کار از نظر روحی باعث آرامش بیش‌تر می‌شود.
7- تجربه ثابت کرده که اگر در روز آخر مانده به کنکور کم‌تر مطالعه کنید یا حتی مطالعه نکنید بهتر است. مطالعه در روز آخر اغلب باعث بدبینی و احساس فراموشی می‌شود، در ضمن ذهن را خسته می‌کند.
8- سعی کنید در 2 روز آخر مانده به کنکور کمتر حرف بزنید حرف زدن میزان تمرکز شما را پایین می‌آورد زیاد صحبت کردن اغلب مضطربتان می‌کند. سعی کنید مراقب خودتان باشید که کم‌تر حرف بزنید.
9- توکل بر خدا آخر همه تلاش‌ها این نکته‌ها را می‌بینید که باید به خدا توکل کرد. پس واقع‌بین باشید و بدانید به همان اندازه که تلاش کرده‌اید نتیجه می‌گیرید. آمار همیشه این نکته را اثبات کرده که میزان نتیجه به میزان تلاش افراد بستگی دارد امّا همیشه درصد بسیار کمی استثنا هم وجود دارد پس این حالت‌های خاص را محور قرار ندهید و براساس آن نتیجه‌گیری نکنید، امیدوار باشید به وعده خدا که «لیس للانسان الا ما سعی» و قطعاً وعده خدا حق خواهد بود.
موفق باشید.

برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
samira47 پنجشنبه 22 خرداد 1393 زمان : 20:51 نظرات (2)
بازدید : 6126

کم کم اک قطار کنکور 93 داره به ایستگاه آخرش نزدیک میشه ، نمیدونم صادقیه هستیم یا تجریش و شاید هم گلشهر و شهید کلاهدوز ؛ اما امیدوارم که مثل اولین باری که خودم سوار مترو شدم و در تقاطع خط امام خمینی اشتباه منحرف شدم ، شما به مقصد خودت برسی . مقصدی که مسلما الان بیش از چند ماهه که داری براش زحمت می کشی . خیلی لذت بخشه وقتی از رسیدن حرف میزنیم و وقتی شور و ذوق رسیدن داره کم کم قلبت از سینه در میاره بیرون ، ی کم اک دلهره در چهره ات می بینم ولی ته تهش قرارمون رو پله برقی موفقیت ایستگاه آخر هست . برایت از ته دل و با سلول سلول ام آرزوی موفقیت می کنم و الان از اینکه حدس ان تعبیر شد و تیم والیبال مون هم 3 بر صفر برزیل مدعی رو در خونه شکست داد در پوستم نمی گنجم ؛ همیشه بازی با واژه ها سخت هست ولی زیباترین ها رو به تو نثار می کنم تا همیشه سبز و سرزنده و پویا باشی عزیز دل

این هم آخرین کارگاه سال 93 از بنده سراپا تقصیر که در این روزهای قشنگ از اولین خودش گفت . امید دارم که تا هدفت بدست نیاوردی و یکی از اون " ترین ها " نشدی ول کن ماجرا نباشی



دانلود کارگاه دفع استرس استاد افشار



دانلود همایش کاهش استرس کنکور


دعوت برای سمینار رایگان ویژه والدین و فرهنگیان




پیش ثبت نام مشاوره تلفنی ماهانه ویژه کنکور 94 : شروع از هفته چهارم خرداد
برای ثبت نام با تعرفه قیمت سال گذشته پیامک بدین


09358960503

وهمچنین برای مشاوره تلفنی جلسه ای ویژه رفع اشکال و سوال جواب روزهای باقی مانده تا کنکور 93 پیامک بدین

برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
مشاوره استاد علیرضا افشار یکشنبه 18 خرداد 1393 زمان : 0:17 نظرات (15)
بازدید : 1398
12 نکتهی ماه دوازدهم کنکور
1- بهدلیل اینکه فقط یکماه زمان تا کنکور باقیمانده است، برخی فکر میکنند که نمیتوانند نتیجهی خوبی بگیرند و درسخواندن را رها میکنند و برخی هم با بیمیلی، اینکار را انجام میدهند. بنابراین، کسانی که درست و منطقی از فرصتها استفاده میکنند، خیلی سریع، نتیجههایشان تغییر میکند.   

 

2- بهدلیل اینکه بیشتر روزها را تعطیل هستید، فرصت بسیار مناسبی برای مطالعه خواهید داشت و این میتواند در نتیجهی شما تغییر زیادی ایجاد کند. اما اینکه در ماه جمعبندی، بهطور دقیق چهکاری انجام دهیم، اهمیت بسیار زیادی دارد؛ چراکه اگر درست اقدام نکنیم، نتیجهی مطلوبی نخواهیم گرفت. 

 

3- سعی کنید دستکم در روز 11 ساعت و درنهایت 13 ساعت درس بخوانید. اگر نمیتوانید اینکار را انجام دهید، علتش این است که وقت تلف میکنید، نه اینکه وقت ندارید. پس باید برای خودتان برنامهی زمانی دقیقی از قبل معین کنید و خود را مقید کنید تا آن را انجام دهید.

 

4- اگر تا بهحال مبحثی از درسهای اختصاصی را هرگز نخواندهاید، بهتر است آن را با مشورت مشاور خود رها کنید. اما اگر آن یک درس عمومی است، میتوانید آن را بخوانید؛ ولی سعی نکنید تسلط شما خیلی زیاد شود؛ چون اینکار به زمان زیادی احتیاج دارد که شما فرصت آن را ندارید و سعی کنید با خواندن مطلبهای اصلی، درصدخود را افزایش دهید.

 

5- به بودجه‌‌‌بندی سؤالهای کنکور (از هر درس در سالهای قبل، چند سؤال در کنکور مطرح شده) توجه کنید و اگر به مبحثی که سؤال کمی از آن مطرح میشود، تسلط کمی دارید، بهآن کمتر توجه کنید. (در گزینه مشاور Online شمارهی قبل، تعداد سؤالی که از هر مبحث در کنکورهای سالهای گذشتهی گروه ریاضی طرح شده است را مورد بررسی قرار دادیم و در این شماره، به گروه تجربی پرداختیم، شماره بعدی هم گروه انسانی را مورد بررسی قرار میدهیم)

 

6- شرایط یک آزمون را در آزمونهای 3 روز یکبار یا 2 روز یکبار خود (که روش آن را توضیح دادیم) رعایت کنید یعنی سعی کنید همان شرایطی را که قرار است از نظر روحی و جسمی برای شما در آزمون سراسری ایجاد شود، در خود ایجاد کنید تا نتیجهی آزمونتان واقعی شود.

 

7- بعد از برگزاری آزمون، آن را تصحیح کنید و درصد و نتیجههای خود را بهطور دقیق استخراج کنید و با استفاده از روش تحلیل آزمون، آن را تحلیل کنید. برای اینکار، در هردرس، سؤالهایی را که به آنها پاسخ نداده یا پاسخ صحیح ندادهاید، معین کنید و علت آن را بیابید. معلومات کم، بیدقتی و کمبود وقت میتواند دلیلهای این موضوع باشد و سپس مبحثی را که در آن، این اتفاق افتاده است، بیابید.

 

8- اگر شما داوطلب خوبی هستید و نتیجهی خوبی را که در آزمونها کسب کرده اید، میتوانید هر 2 روز یکبار آزمون بدهید و درحقیقت، یک روز و نیم را برای رفع اشکال بگذارید. ولی اگر نتیجههایتان رضایتبخش نیست، اینکار را 3 روز یکبار انجام دهید و 2 روز و نیم برای اشکالها وقت بگذارید. در این وقتها، شما باید در هردرس، یک تصمیم مهم بگیرید و آن را عملی کنید. برای نمونه، در درس «فیزیک» بگویید تست فصل 2 فیزیک پیشدانشگاهی (بهتعداد 100 تست) و سعی کنید تا فاصلهی آزمون بعد، آن را برطرف کنید.

 

9- اگر در هر آزمون، فکر کنید که آزمون بعدی، کنکور واقعی شماست، در این صورت، در هر آزمون، اشکال عمدهی خود را برطرف خواهید کرد و به اینترتیب، هر آزمون نسبت به آزمون قبلی بهتر خواهد شد.

 

10- ساعت خواب خود را در دوران جمعبندی اصلاح کنید. تحقیقها نشانداده که دستکم 7 ساعت خواب در شبانهروز برای ذهنی آماده، لازم است. بنابراین، سعی کنیددرطول این یکماه بهصورت تدریجی، طوری خواب خود را تنظیم کنید که در درجهی اول، دستکم 7 ساعت در شبانهروز بخوابید و در درجهی دوم، ساعت خواب و بیداری شما منظم باشد یعنی برای نمونه، هر روز بین ساعت 23 تا 24 بخوابید و بین ساعت 6 تا 7 صبح بیدار شوید. اگر عادت بهخواب بعد‌‌‌ازظهر دارید، آن را طوری تنظیم کنید که بیشتر از 75 دقیقه نباشد زیرا بعد از این زمان، خواب وارد مرحلهی عمیق شده و فرآیند بیداری، دشوار خواهد شد.

 

11- هر روز دستکم 1 ساعت را بهورزش اختصاص دهید. البته اگر شما در این 1 ساعت درحدود 20 دقیقه هم ورزش کنید و بقیه را برای آمادهشدن و … اختصاص دهید، حسنهای بسیار زیادی خواهد داشت:

 

الف) ترشح «آندروفین» سبب میشود نشاط و شادابی شما افزایش یابد و بتوانید با روحیهای عالی مطالعه کنید.
ب) اگر ورزش شما هوازی باشد مانند دویدن، طنابزدن و … سبب میشود که اکسیژن بیشتری بهمغزتان برسد و آمادگی ذهنی شما افزایش یابد.

 

بههر حال، یادتان باشد مهم این است تمام تلاش خود را انجام دهید و نتیجه را واگذار کنید. مطمئن باشید که اگر در این یکماه باقیمانده، خوب درس بخوانید، نتیجهی شما تغییر زیادی خواهد کرد.
منبع : اینترنت

برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
مشاوره استاد علیرضا افشار جمعه 16 خرداد 1393 زمان : 10:27 نظرات (0)
بازدید : 3126

سلام دوستان عزیز این آخرین توصیه های مهم استاد افشار در مورد دوران جمع بندی و هفته های پایانی کنکور هست که تونستیم ضبط کنیم و برای شما قرار بدیم


لینک دانلود همایش 12 خرداد 93 از اینجا می تونید گوش بدین

برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
مشاوره استاد علیرضا افشار چهارشنبه 14 خرداد 1393 زمان : 13:10 نظرات (7)
بازدید : 3472


مثل همیشه + خدا بودن یعنی منهای تمام مشکلات و تبدیل مشکلات به شکلات

اعیاد فرخنده مبارک

چه طوری؟؟؟ خوبی؟؟ خوش میگذره؟؟ قیافشو!!!!!! پاشو بچه...خودتو جمع و جور کن...خجالت نمیکشی؟؟؟ واقعا خجالت نمی کشی؟؟ از من هیچی...از دکتر هم هیچی...از بچه های وب هم هیچی...از پدر ومادرت خجالت نمی کشی؟؟ اونایی که چندین سال تو رو با تمام سختی و مشقت بزرگ کردن و الان منتظرن تا غنچه هاشون شکوفا بشه..از اینا هم خجالت نمی کشی؟؟؟ الان دیگه چرا...خجالت می کشی...شرمنده ای وقتی تو چشاش نگاه می کنی...چرا آخه؟؟؟ چون خسته ام؟؟ چون از آرزوهات دور شدی؟؟؟کی گفته؟؟؟ یادت باشه....

 


خب این تا اینجاش....فهمیدی چی شد؟؟؟ نه؟؟؟ چه خنگی.....ببین این یعنی اینکه پدر ومادرت هرشب که میخوابن هزارتا صلوات واسه بچه اشون میفرستن و همیشه به این امیدوارن که بچه اشون تو کنکورش بهترین نتیجه رو میگیره...همیشه به این امیدوارن که بچه اشون موفق ترین بچه میشه...چرا؟؟ چون ایمان دارن که میشه به رویاها رسید...الان هدف و رویای تو چیه؟؟ رووش سفید و مقدس پزشکی و یا کاغذ و خودکار و خط کش مهندسی....هرکدوم که هست باشه....مهم اینه که تو هم یه رویا داری و دلت میخواد بهش برسی...ولی با دعا کردن و گریه کردن بهش میرسی؟؟ نه داداش من...نه خواهر من...باور کن کسی موفق میشی که تلاش کنه...واسه رسیدن به هدفش تلاش کنه...هدف پدر ومادرت این بودکه بچه اشون موفق بشه...تو این 18 سال عمرت ببین چقدر واست زحمت کشیدن و تو رو به اینی که هستی رسوندن...پس اونا هم واسه به حقیقت پیوستن رویاشون و آرزوشون تلاش کردن...پس بلند شو

چی؟؟؟ خسته شدی؟؟؟ مشکلاتت زیاد شده؟؟ فکر میکنی درس ها یادت رفته؟؟ فکر میکنی وقت نمی کنی مرور کنی؟؟؟ یعنی الان تو بدترین شرایطی؟؟؟ 

 


دیدی؟؟؟ شرایط بد واسه خیلی ها وجود داره ولی؟؟؟ ولی اونی که بخواد می تونه به این شرایط غلبه کنه...فقط کافیه بخوای...فقط کافیه بلند شی از سرجات و بگی بسه دیگه تنبلی...بسه دیگه از بس شل بازی درآوردم..من دیگه میخوام بترکونم...من دیگه میخوام موفق بشم...سخته؟؟؟ نیست عزیزم..اصلا هم نیست...فقط کافیه بخوای....نه دیگه نشد...اینکه بشینی و بگی میخوام قبول نیست..باید بهم نشون بدی که میخوای...چه طوری؟؟؟ از همه ی زندگیت بزن..از نت و گوشی و دوستات و خواب و استراحت و تلوزیون و هرچی غیر درس بزن...مگه چیه؟؟؟ کمتر از یک ماه دیگه مونده...بعدش که کنکور دادی یه نفس راحت میکشی...ولی الان چی؟؟؟برگرد به اولین تصویر این پست نگاه کن....آفرین بابایی...حالا هم یه نفس عمیق بکش و ادامه بده....نفستو ول کن دیگه..گفتم به درس خوندن ادامه بده نه به نفس کشیدن....یعنی ما با این بشر شدیم 75 میلیون نفر....من دیگه حرفی ندارم...به جان خودم هنوز داره نفس میکشه...بسه دیگه...پاشو وایسا...پاشو....خب همگی قبول کردیم که شرایطتت سخته ولی.......

 


آره...حالا شد....من اراده کردم...من میخوام که قبول شم..پس شرایط هرچقدر هم که میخواد سخت باشه...مهم اینه که من میخوام قبول بشم چون خیلی ها قبول شدن و بدینگونه براساس ارزیابی های صورت گرفته منم می تونم قبول بشم چون اونا تونستن...حالا شد...حالا بشین سرجات.(خودمونیما داری ورزش هم میکنی...ای کلک)

هنوز هم باور نکردی که می تونی و باید برخیزی و ادامه بدی؟؟ به قانون لحظه ها اعتقاد داری؟؟؟ اگه نداری این جمله رو از من به یادگار داشته باش و باور کن که می تونی چون به دلیل مذکور خیلی ها تونستن و بدینگونه تو هم می تونی...کو جمله ای که قرار بود بهت بگم؟؟؟ 

 



 


آره...موفقیت دقیقا از اینوره و اونوری نرو....بسه دیگه....زیادی ور زدم و ببخشید اگه با حرف هام وقتتون رو گرفتم ولی بارو کنید همتون می تونید موفق بشید و فقط کافیه به اون حس درونیتون گوش بدید و جانزنید و خواهش می کنم که مثبت فکر کنید....


کم اونورتر رو هم ببین. روزا تند تند اومدن و رفتن این یه ماه هم میگذره فقط تو بجنگ. از دستش نده.پیروزیت نزدیکه.این مدت هرچی بخونی قشنگ تو ذهنت میمونه اگه با تمرکز باشه

و خیلی حیف که خیلیاتون وقتی به حرفای من میرسین که از کنکور گذشتین.تک تک لحظات الان براتو حکم مرگ و زندگی داره. نیا اینجا بگو حسش نیس. نیا بگو خسته شدم. نیا بگو افسردگی گرفتم. مگه یه جنگجو افسرده میشه؟؟؟؟

برو... برو بجنگ جنگتو تموم تموم کن و اونوقت جشن بگیر انقد شاد باش تا بقیه حسودی کنن

این متن رو که تموم کردی پاشو عین یه مرد برو دست و صورتتو با اب خنک بشور بشین پای درسات. کوتاه نیا برا هدفت.نذار له بشی زیر دس و پای بقیه

خودتو با این یه ماه نجات بده.دیگه زور اخرته. دیگه هرچی تفریح داری بنداز دور.خابت رو مرتب کن(گفتم مرتب نه کم.حواست باشه).بدون کتابات وقتتو نگذرون. دست کتاباتو بگیر تا نجاتت بدن.

به هیچی کمتر از هدفت راضی نشو.

از اون بالایی هدفتو بخواه ازش آرامش بگیر.با نماز حتما ارامش میگیری بخون.اصلا  با زبون خودت باهاش حرف بزن. عین یه دوست.یکم صمیمی شو باهاش و ببین چطوری دستتو میگیره و ارومت میکنه

فقط یه کار کن


یه قهرمان ، یه مبارز ، یه درجه یک کولاک... بدون اینکه به نتیجه فکر کنه تا اخرین نفس و تا اخرین لحظه می جنگه

یه دونده ... وقتی که تو چند قدمیه خطِ پایانِ به کم کاریهاش فکر نمیکنه به برگشتن و  و از اول خوب دویدن و مدیریت زمان و انرژیش فکر نمیکنه ، وسطِ مسابقه ؛ تو حساس ترین  لحظه نمی مونه و به این فکر نمیکنه که اگه نرسم و برنده نشم چی میشه ...

انگیزش نگاه ِ منتظر ِ همه ادمهاییه که چشم براهِ پیروزیشن اونوقته که هر چی تو توان داره میزاره که از جون مایه میزاره ، قوتِ قلبش لبخند ِ مهربونِ پروردگارشه که یه نگاهش کافیه تا لحظه هاشو با معجزه عجین کنه :)

با تمام ِ وجودش پیروزی رو میخواد و بُرد رو با همه ی قلب و دلش ایمان داره

تو لحظه هایی که خیلی ها خسته  و ناامید میشن ، تو با توکلت ، با باور ِ قلبی و ایمانت تا اخرین ثانیه مث یه قهرمان ِ واقعی  به عشق ِ پیروزی  بجنگ و شک نکن به توانایی ها و رحمانیت ِ خدای بزرگت ...

معبود ِ بینظیر تو برای موفق شدن تو ، کائنات رو با  با گامهای تو همسو میکنه

اگه تو بخوای ؛ اگه با تمام ِ وجودت پیروزی رو طلب کنی زمین و زمانش دست به دست هم میدن تا تو رو به مراد دلت برسونن

مهم نیست که سی  ماه مونده باشه یا سی روز یا سه هفته،کافیه با همه ی جسم و روحت رسیدن رو باور کنی

که خدای تو منتظر ِ خواستن ِ توئه

برای اجابت دیدن؛ باید خواست ...


میگن قدیمی ها قبل از دعا کردن چندبار طلب استغفار میکردن تا با زبان گناه و ناخالصی لب به دعا باز نکنن ف منم از امشب تصمیم گرفتن که در خط باشم و همه جانبه تلاش کنم تا بتونم گذشته نه چندان خوب خودم رو که همیشه از ترس شکست و خراب شدن اش عمل گرایی به  تعلل انداختم و رفتم تو بیراهه خطا جبران کنم ؛ میخوام نشون بدم که قدم برداشتن است که برنده ها از بازنده ها جدا میکنه؛ یکبار دیگه این حرف ها زدم و تکرار کردم تا آموخته های تلنبار شده این یکسال مون بهم بزنیم و مرور کنیم که دنیا و همه دلخوشی هاش گذران هستن . وایبر و واتس آپ و آنتی فیلتر و همه رو پاک میکنم ؛ مگه چند سال میخوام زندگی کنم که حروم کردن یک روز هم برام کم ارزش باشه ؛ حالا بلند شو تا پشتت قوز نکنه بیشتر ، کلاس دعا ما تموم شد ، خدا بارون فرستاد و برآورده اش هم کرد؛ آمین یا رب العالمین


گامهایت استوار عزیز ، یاعلی و خدانگهدار

برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
مشاوره استاد علیرضا افشار دوشنبه 12 خرداد 1393 زمان : 21:25 نظرات (11)
بازدید : 3185

به لطف خداوند متعادل مفتخر شدیم که برای اولین بار در سطح استان البرز با همکاری مجموعه رخداد آبی و جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران ، کلید اولین سمینار فرزند پروری را بزنیم و انشالله در روزهای نه چندان دور در زمینه انتخاب رشته مقطع دوم متوسطه و همه باید و نباید های آن برای والدین و مشاوران جوان برنامه هایی خواهیم داشت . با توجه به رایگان بودن طرح هفتگی و محدودیت های همیشگی اولویت با کسانی است که زودتر اقدام کنند .

ویژه والدین ، مدیران و مشاوران


پوستر جلسه اول + دانلود فایل صوتی صحبت های استاد


دانلود


برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
مشاوره استاد علیرضا افشار پنجشنبه 08 خرداد 1393 زمان : 11:25 نظرات (2)
بازدید : 5105

با آرزوی روزهایی خوب و خوش برای شما عزیزان

 با توجه به اطلاع بعضی دوستان از دلیل کم کاری سایت ، یکبار دیگر به اطلاع می رسانم که سردمداران گسترش عدالت آموزشی و فرصت های برابر در کشور و مدعیان همه فن حریف فرهنگی این روزهای کشور با گسترش نشر محتواهای مفید آموزشی بدون داشتن تبلیغات و منافع شخصی مخالف بوده و به دلیل رقابت با سایر حریفان باعث ایجاد محدودیت برای ما در جهت ضبط صوت ، همایش های و کارگاه های استاد افشار عزیز شده اند . ایشان به شدت از وضع کنکونی انتقاد کردند ولی چاره ای نیست جز دعای موفقیت و سلامتی برای تک تک شما عزیزان

داوطلبان کنکور 93 و 94 می توانند از آرشیو غنی سایت مربوط به سایت گذشته (ستون حاشیه راست) و مشاوره تلفنی با استاد استفاده کنند و ما هم تمام تلاش خود را می کنیم تا بتوانیم در کنار شما باشیم .

این کارگاه هم پیش کشی نا قابل برای شما


صد دله یاری و یار یک دله خواهی ؟؟ !!

معنیش اینه که از حاشیه ا بیرون بیا و فقط هدفت ببین ، با همه وجود برای هدف یکتای خودت بجنگ و اونو به زانو در بیار


لینک اصلی مشاوره جمع بندی استاد افشار

لینک کمکی کارهایی که برای جمع بندی باید انجام داد



مشاوره تلفنی با جناب افشار در مورد جمع بندی پروسه 1 ماهه 93 و یا شروع طوفانی کنکور 94 ("ارسال sms وقت مشاوره تک جلسه") به : 09358960503

برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
مشاوره استاد علیرضا افشار سه شنبه 06 خرداد 1393 زمان : 11:37 نظرات (12)
بازدید : 4580


در دفتر کارم ،گوشه ای در غرب تهران و حدود ساعت نه و نیم صبح روز پنجشنبه ، پنجم خرداد 93 پخش موسیقی بی کلام without you  از ریچارد کلیدرمن

فقط تا چند هفته دیگر سکوتی فراگیر همه این سالن انتظار را میگیرد و غم به روی صندلی ها و در دیوار آن می نشیند و همه انرژی و زندگی از فضای اینجا می رود ؛ حتی احساس می کنی در این دفتر خالی ، دیگر اکسیژن هم وجود ندارد ، نفست تنگ می شود و بغض گلویت را می گیرد . فقط چند ساعت دیگر آخرین بچه ها هم می آیند و می روند و دیگر هیچ

تمام این هیجان و اکسیژن و طراوت تو بودی ، تو بروی همه اینها با تو رفتنی هستند .نه انرژی برای من می ماند و نه توصیه ای برای گفتن . من به اشتیاق نگاه تو بود که فریاد زدم ، بال زدم و می خواستم پرواز کنم . روزهای روزمان با هم گذشت ؛ خوش یا بد ، همه اش برایم دوست داشتنی بود ؛ اما حالا که میخواهی پرواز کنی و بروی دلم تنگ می شود و میگیرد ؛ امسال هم کانتکت های گوشی ام مزین شد با ده ها اسم جدید و هزاران پیامک  ... دلم میگیرد وقتی اسم قشنگت را در صفحه ی غبار گرفته گوشی رنجور و خسته ام می بینم ؛ دلم میگیرد وقتی دست خط یادگاری ات را در دفتر خاطرات، مرا به یادت می اندازد . ای پرنده قله های رفیع ؛ من هنوز هم چشم در راهم و تمام دلخوشی ام دیدن پرواز تو در بلندای آسمان خداست ؛ دوست دارم اوج گرفتن هایت را بیش از پیش ببینم و به تو دورادور افتخار کنم و سرشار از غرور و تازگی شوم ؛ مهم نیست که باشم یا نباشم ، مهم نیست که کنکورت را چگونه بگذرانی ...فقط قول بده که متوقف نشوی ؛ و من نیز قول می دهم که در همه حال برایت بهترین ها را از خداوند خوبی ها بخوام .

خوبی ها به یادت و بدی ها را از من بگذر


   

برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
مشاوره استاد علیرضا افشار دوشنبه 05 خرداد 1393 زمان : 10:31 نظرات (31)
بازدید : 11097

 

    رویای من پزشکی
    سلام
    یه سلام با عذرخواهی از بچه های گل وبلاگ اکسیر کنکوری که پرانرژی زحمت میکشند
    آزرده خاطر شدید به خاطر نشر اون مطلب انگیزشیتون که بدون منبع بود. کار من اشتباه بود اما نشر یه مطلب انگیزشی که دیگه این حرفارو نداره...
    عزیزانم این مطلب ارسالی ربطی به دکتر افشار نداره. و نویسنده این مطلب از کاربرهای سایته
    لطفا اسم استاد رو خدشه دار نکنید لطفا لطفا لطفا.


    از خودم میگم برات
    واسه پزشکی نفس میکشم
    وقتی مدام مشغول خوندن هستم  وقتی  از حجم کار گردنم میگیره  وقتی حس خواب بعد بارها پروندن به جسم من غلبه میکنه و خوابم میگیره گریه میکنم.من واسه پزشکی گریه میکنم. دوس ندارم حتی خواب باعث بشه من نتونم چند دقیقه دست از مطالعه بکشم
    تورو خدا عاشقی کن
    یه عاشق مگه چی می خواد...
    جز هر لحظه با هر نفس رسیدن به معشوقش(پزشکی)
    هر ثانیه در حال رسیدن به هدفم هستم
    تو روخدا فک کنم حالا اوضاع من چقد میزونه نه خدایی

    بچه ها می خوام از خودم و شرایطم براتون بگم
    از بچه های منطقه 3 هستم، نه کلاسی نه مشاوری. نه جزوه خارق العاده ای دارم
    منم و یه اتاق که حتی شخصیم نیست با کتابام و یه چراغ مطالعه.
    منم مث همه شما دوستام داشتم برای کنکور خودمو اماده میکردم اتفاقاتی برام افتاد.
    جون خودم ،نمی خوام ناراحتت کنم. نه...
    می خوام بگم گه بدونی. دی ماه 92 بود که مادر بزرگم فوت شد خب اتفاقای بعدش اما طولی نکشید اسفند 92 بابای عزیزم هم پر کشید.
    نمیدونستم چیکار کنم آخه چی شد؟ چرا؟ امیدوارم هیچ وقت حال منو تجربه نکنی
    تو این شرایط دیگه کسی اصلا حواسش به تو نیست که کنکور داری.
    همه دلشون بهت میسوزه آخی.... بیچاره طفلی.... دخترم خدا مامان رو برات نگه داره
    نگاه تحرم آمیز اطراف . دوستات که دیگه فکر میکنن شکست تو حتمیه...
    کسی دیگه از تو اتظار نداره امسال رتبه بیاری
    اما نه
    نه من ترحم شمارو نمی خوام
    نه نه نباید اینطور بمونه نه این اخرش نیست هنوز ادامه داره
    هنوز سوت پایان رو نزدند. هنوز نفس میکشم
    وقتی زندم یعنی میتونم خالق هرچیزی زیبایی که می خوام باشم
    اره ... همینه
    یالا ...
    من بلند شدم
    اما دیگه نه کنکوری که شاکی از دنیا و درس این همه نکته و تست کمبود امکانات
    وقتی چیزی رو از دست میدی تازه میفهی بودنش و داشتنش چه حکمتی داره...
    منم گفتم اگه دو روزم که ب کنکور مونده باشه واسه چیزی که دوستش دارم واسه داشتنش از خودمم میگذرم
    تصمیم گرفتم که بلند شم قوی تر از همیشه ،
    دستم به جایی بند نبود واسه مشاوره تو این وضعیتم انتظار نداشتم مادر بتونه برام خرج کنه.
    اومدم تو سایت از همایش های استاد استفاده کردم و سعی کردم بهشون متعد باشم
    روزهای اول سخته بود. الانشم سخته تمرکز کنم روزی جندین بار اشک تو چشام جمع میشه واسه اینکه نمی تونم صدای بابام رو بشنوم نمیاد بهم سر بزنه بگه خسته نباشی دخترم...

    اما سعی میکنم خودم کنترل کنم ب هدفم فکرکنم
    هرچی که بویی جز درس داشته باشه از زندگیم به طور کامل حذفش کردم
    جون من پاشو
    نگو نمیشه نگو الان میشه فردا میشه؟؟
    فقط شروع کن just do it فقط اتجامش بده
    یه بار میخونی نگو من خنگم نگو... اگه فک کردی با یه بار خوندن باید مطلب بفهی باید اون موقع مطمئن باشی یه مشکلایی داری و خنگی عزیزم.
    بابا بخون دوبارنشد 6 بار بخون . کوتاه نیا ... نیا...
    با همه وجودت بخواه
    بخواه که به خواستت برسی
    خدا کمت میکنه
    خدا خیلی بزرگه
    همون خدایی گه عزیزم رو گرفت اما امید و ارادم رو نگرفت
    جون من باش
    ی روز  دل بده
    لذت یه امر بردنیه سعی کن لذت ببری . هر لحظه از هرثانیه کنکوریت لذت ببره. هرکسی این شانس رو نداره که جای من و تو باشه.
    جات رو سفت نگه
    بنداز دور اون آشغالهای ذهنت رو که هی میگن دیر شده و نمی تونی
    ببینم اگه من و تو نتونیم پس کی بتونه؟؟؟؟
    ببین دنبال دلیل نگرد خودتم نمی تونی قانع کنی که دیر شده.
    چون اون ته تهای دلت میدونی که اگه اگه اگه پاشم دیرم نشده .
    یا علی
    موفق باشید اگر تلاشگرید
    از همایش ها آخر حتما استاد استفاده کنید

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    roshanak9 جمعه 12 اردیبهشت 1393 زمان : 21:14 نظرات (2)
    بازدید : 6549

    چشماتو ببند...

    بستی؟؟؟

    تصور کن که الان شب قبل از کنکوره.کلی از درسا رو اصلا نخوندی.خیلی میترسی از اینکه به اون هدفی که داشتی نرسی

    ساعت 10 شده.کم کم باید بخابی تا صبح خابت نگیره.میری بخابی.اه ه ه ه.کلافه شدی خابت نمیبره

    با خودت زمزمه میکنی.حالا فردا چکار کنم؟؟؟بعد از کنکور با چه رویی برگردم خونه؟؟فامیل نمیگن این همه تلاش کرد اخرش چی شد؟؟؟

    وای دارم دیوونه میشم

    بلند میشی.خاب از سرت پریده و هزارتا فکر و خیال تو سرته.خدایا خاهش میکنم کمکم کن.چشم امید مامان و بابام به من بود.خیلی برام زحمت کشیدن.به همین راحتی ناامیدشون کنم؟؟؟

    وای نه.چطور بهشون بگم خراب کردم؟؟چطور؟؟؟مطمئنم که حسابی ناراحت میشن

    دوستامم ازم میخندن نه؟؟؟ولشون کن اونا که مهم نیستن اما غم مامان و بابا رو نمیشه کاریش کرد

    حالم از خودم بهم میخوره.خیلی وقت داشتم چرا تلف کردم؟؟؟

    خدایا ارزو میکنم که فقط 1 ماه برگردم عقب.خواااهش میکنم.فقط 1 ماه.میخام این 1 ماه رو با تمام وجود جبران کنم

    اما افسوس که دیگه کار از کار گذشته........

    اشک توی چشمات جمع میشه و با گریه خابت میبره

     

    حالا چشماتو باز کن.

    ارزوت برآورده شده. بنظر من این بزرگترین شانسته که بتونی از افتادن اتفاقی که یه گوشش رو برات توصیف کردم بگیری

    اینطور نیس؟؟؟

    2ماه وقت داری. خییییلی قدرش رو بدون

    به این راحتی ایندتو خراب نکن.برای زندگیت بجنگ

     

    و به ایندت امیدوار باش


    سلام به همه ی کنکوریای گل

    این پست رو نذاشتم که استرس بگیریدا

    فقط خاستم بگم این دو ماه خیلی ارزش داره قدرش رو بدونین و ناشکری نکنین. چون خیلیا پارسال شب کنکورشون ارزو داشتن الان جای شما باشن

    دلم میخاست قبل از اتفاق افتادنش جلوش رو بگیرین و ایمان دارم که میتونین


    روی پای خودت واستا ، تا ته تهش مایه بذار و مثل مرد در خط مقدم بمون


    انجمن سایت هم بخاطر حساسیت ایام پیش رو تا کنکور ، استفاده حداکثری داوطلبان از زمان خود و همچنین نبود مدیر فعال تعطیل شده است


    وقت مشاوره تلفنی تک جلسه ای با استاد افشار

    رزرو ارسال نام به مشاره ایشون :

    09358960503

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    roshanak9 چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 زمان : 14:19 نظرات (28)
    بازدید : 1368
    برای درک بهتر دوران جمع بندی لطفا به داستان زیر توجه کن
    ماهی‌گیرها، ساعت‌ها تورهای عریض و طویل خود‌ را د‌ر د‌ریا پهن می‌کنند‌ و منتظر می‌مانند، ماهی‌ها کم‌کم وارد‌ تور ‌شوند‌ و پس از مد‌تی، موقع جمع‌آوری ثمره‌ی کار آن‌هاست. تورها که جمع می‌شود‌، ماهی‌های ریز و کوچک از لابه‌لای تورها فرار می‌کنند‌ و آن‌چه باقی می‌ماند‌، صید‌های بزرگ و کارساز است. اگر شما هم به کارهای چند‌ ماه سال تحصیلی خود‌ نگاهی بیند‌ازید‌، گویی همین‌گونه مشغول ماهی‌گیری بود‌ه‌اید‌ و حالا وقت جمع‌آوری تورهای‌تان است.

    د‌رس‌ها و مباحثی را که خوب مطالعه کرد‌ه‌اید‌ و وقت بیش‌تری صرف آن‌ها کرد‌ه‌اید‌، تمرین بیش‌تری انجام د‌اد‌ه‌‌اید‌ و تست زد‌ه‌اید‌، مسلماً فربه‌تر و بهتر شد‌ه‌اند‌ و د‌ر تور ذهن‌تان باقی ماند‌ه‌اند‌ و مباحثی را هم که عالی مطالعه نکرد‌ه یا نیاموخته‌اید،‌ مثل همان ماهی‌های کوچک خواهند‌ گریخت.

     

     د‌ر هر صورت ما د‌ر روزهایی که مقابل روی خود‌ د‌اریم باید‌ د‌رنهایت د‌قت و هوشیاری تور مطالعات خود‌ را جمع کنیم و از همه مهم‌تر به فکر حفظ و نگهد‌اری د‌قیق از صید‌های‌مان باشیم. چه بسا آن‌چه که تا آخرین لحظه د‌ر تور ما بود‌ه ناگهان از د‌ست‌های ما سر بخورد‌ و بگریزد‌.

     

    می‌پرسید‌ چطور؟ تجربه همه‌ی ما نشان می‌د‌هد،‌ وقتی د‌ر د‌رس یا مبحثی به خود‌تان غَرّ‌ه شد‌ه‌ایم و د‌رصد‌ خوب آزمون را ملاک یاد‌گیری کامل تلقی کرد‌ه‌ایم، این تصور باعث کاهش ساعت مطالعه‌مان شد‌ه و د‌ر آزمون بعد،‌ افت د‌رصد‌مان د‌ر د‌رس مذکور، بسیار محسوس شد‌ه است. این یعنی فرار صید‌های بزرگ از د‌ست صیاد‌!

    با این مقد‌مه لازم است به تشریح نوع فعالیت‌های مطالعاتی ماه آخر بپرد‌ازیم. د‌ر این قسمت سعی می‌کنیم، بیش‌تر به شیوه‌های د‌وره‌ی د‌روس و برگزاری آزمون‌های کنکور سراسری بپرد‌ازیم و د‌ر قسمت بعد‌ به مرورهای هفته‌ی آخر و فعالیت‌های شب و روز قبل از کنکور توجه د‌اشته باشیم.

     

    اولین و مهم‌ترین اصل د‌ر ماه آخر مطالعه‌های کنکور این است که، یاد‌گیری بس است، د‌وره کن! یعنی اغلب د‌اوطلبان تصور می‌کنند‌ تا روز قبل از کنکور باید‌ د‌ائم د‌ر حال مطالعه مباحث جد‌ید‌ باشند،‌ د‌ر حالی‌که حتی برای کسب بهترین رتبه‌ها د‌ر کنکور هم لازم نیست د‌اوطلب به تمام سوالات هر د‌رس پاسخ د‌هد‌.
    از طرفی، مطالعه‌ی سطحی و عجولانه بعضی مباحث (به‌ویژه د‌روس اختصاصی و عربی) جز یک د‌رد‌سر برای اتلاف وقت و کسب نمره‌ی منفی د‌ر جلسه‌ی آزمون، ارمغان د‌یگری به همراه نخواهد‌ د‌اشت. پس با یک نگرش منطقی و اصولی باید‌ به این نتیجه رسید‌ که د‌ر اغلب د‌رس‌ها، د‌وره، تکرار و تمرین چند‌ین‌باره، بهترین شیوه و استراتژی مطالعاتی خواهد‌ بود‌ و د‌ر کنار آن برای د‌روسی مثل د‌ین و زند‌گی، مباحث حفظی اد‌بیات و لغات زبان، خواند‌ن مباحث جد‌ید‌ اگر وقت زیاد‌ی از د‌اوطلب نگیرد‌، می‌تواند‌ یک فعالیت مکمل تلقی شود‌.

     

    امّا یکی د‌یگر از فعالیت‌های بسیار تأثیر‌گذار، برگزاری کنکور د‌ر منزل است. این کار علاوه‌بر آشنایی کامل شما با سؤالات کنکور، باعث می‌شود‌ تا نحوه و شیوه‌ی آزمون د‌اد‌ن به سبک کنکور سراسری را هم چند‌ین بار تمرین کنید‌ و آن چه به‌عنوان تکنیک‌های هنر آزمون د‌اد‌ن د‌ر مقاله‌های قبل آمد‌‌ه بود را تکرار کرد‌ه و به‌عنوان رفتار و عاد‌ت د‌ر خود‌ تقویت کنید‌.

     

     

    هد‌ف د‌یگر از برگزاری خانگی این کنکورهای جامع، شناسایی ضعف‌های مشاوره‌ایی‌ هر د‌رس است. به‌ویژه د‌اوطلبانی که از توانایی علمی خوبی برخورد‌ارند،‌ د‌ر خرد‌اد‌ماه احساس بی‌حوصلگی می‌کنند‌ و نمی‌د‌انند‌ چه د‌رسی را بخوانند‌ یا روی چه مبحثی از د‌رس، وقت صرف کنند‌. تمام د‌رس‌ها و مباحث را یکسان می‌بینند‌ و نمی‌د‌انند‌ د‌قیقاً چه کار کنند‌.

    کنکورهای خانگی د‌ر تعیین و تنظیم بهتر و مفید‌‌تر برنامه‌ی مطالعاتی به شما کمک می‌کند‌ و د‌ر هر آزمون بسته به سختی و ساد‌گی مباحث مختلف، مشکلات و ضعف‌های‌تان را د‌ر هر مبحث گوشزد‌ می‌کند‌. با این شیوه شما می‌توانید‌ برنامه‌های تمرینی، تکراری یا د‌وره‌ای برای خود‌ تنظیم کنید‌. حال ببینیم چگونه باید‌ این کارها را انجام د‌اد‌ و با چه برنامه‌ای، تمام این اهد‌اف پوشش د‌اد‌ه می‌شود‌؟

     

    تقریباً تمام مشاوران د‌ر مورد‌ ماه آخر، استراتژی یکسان و تعریف شد‌ه‌ای د‌ارند‌. چرا که د‌ر این برهه از زمان، اهد‌اف آموزشی کاملاً یکسان وجود‌ د‌ارد‌ (که بی‌توجهی به این هد‌ف‌ها می‌تواند‌ تأثیر بد‌ی د‌ر نتیجه‌ی د‌اوطلب د‌اشته باشد‌). پس سعی نکنید‌ خیلی متفاوت از د‌یگران رفتار کنید‌ و چنین تصوری هم ند‌اشته باشید‌ که د‌وباره د‌رس و مطلب جد‌ید‌ خواند‌ن بهتر از آزمون برگزار کرد‌ن است. شما د‌ر هر شرایط علمی و آموزشی که باشید‌ باید‌ این شیوه را د‌ر پیش بگیرید‌.

     

    شما د‌ر ابتد‌ا باید‌ د‌فترچه‌های کنکور مورد‌ نظرتان را که کم‌ترین تغییرات را د‌اشته‌اند‌، تهیه کنید‌. سپس با یک برنامه‌ی مد‌ون، هر سه روز خود‌ را به نه قسمت 4ساعته تقسیم کنید‌. یعنی شما د‌ر هر روز حد‌اقل 12 ساعت مطالعاتی برای خود‌ د‌ر نظر بگیرید‌ که د‌ر اولین 4 ساعت، یک کنکور جامع برگزار خواهد‌ شد‌. د‌ر 4 ساعت بعد‌ی، ارزیابی د‌قیق آزمون و مشخص کرد‌ن مشکلات و غلط‌های آن به صورت مبحث به مبحث صورت خواهد‌ گرفت. سپس د‌ر 7 قسمت 4 ساعته د‌ر همان روز و 2 روز بعد،‌ برنامه‌ای برای د‌وره‌ی تمام د‌روس تد‌وین خواهد‌ شد‌ که اساس مباحث مطالعاتی را، ارزیابی همان کنکور مشخص می‌کند‌.

    به این ترتیب، به‌طور مثال اگر شما روز شنبه صبح، کنکور اول‌تان را د‌ر منزل برگزار کنید‌ و د‌ر بعد‌‌از‌ظهر همان روز، ارزیابی د‌قیقی صورت د‌هید‌، د‌ر 4 ساعت شبانه‌ی شنبه و سه وعد‌ه‌ی مطالعاتی یکشنبه و همچنین د‌وشنبه می‌توانید‌ به د‌وره‌ی د‌روس خود‌ بپرد‌ازید‌ و روز سه شنبه صبح، د‌وباره همین چرخه‌ی آزمون و مطالعه را با کنکور جامع د‌وم‌تان، انجام د‌هید‌. با این شیوه علاوه‌بر آزمون و بررسی کنکورهای چند‌ سال اخیر، یک برنامه منسجم و فشرد‌ه‌ی مطالعاتی خواهید‌ د‌اشت.

     

    چند‌ سؤال که به نوعی تبصره‌های مطرح شد‌ه‌ی اجرای این برنامه هستند‌ را مطرح کرد‌ه و پاسخ می‌د‌هیم:

     

    • من نمی‌توانم د‌رس‌هایم را د‌ر سه روز د‌وره کنم. راه د‌یگری برای د‌وره‌‌ی د‌رس‌ها بگویید‌؟

    اجباری برای اتمام د‌وره‌ی د‌رس‌ها د‌ر سه روز ند‌اریم (به‌خصوص د‌ر شروع). شما اگر چنین تصور یا مشکلی د‌ارید‌، می‌توانید‌ به جای سه روز، شش روز به خود‌تان وقت بد‌هید‌. یعنی اولین د‌وره‌ی کامل د‌رس‌های‌تان را بین برگزاری کنکور اول تا سوم‌تان انجام د‌هید‌. مثلاً د‌ر یک زمان سه روزه، د‌رس‌های پیش د‌انشگاهی 1 و2 را د‌وره کنید‌ و د‌ر سه روز بعد‌ی (پس از کنکور د‌وم‌تان) د‌رس‌های پایه را کامل کنید‌.
    به این ترتیب با آرامش بیش‌تری می‌توانید‌ د‌رس‌های‌تان را مرور کنید‌. اما د‌ر هر شرایطی، کنکور را نباید‌ کنار گذاشت یا برای هفته آخر نگه د‌اشت. این کار بی‌فاید‌ه و گاهی هم بسیار خطرناک است. شما حتماً باید‌ یک هفته تا د‌ه روز قبل از کنکور سراسری 90، تمام کنکورهای مورد‌نظرتان را کامل کرد‌ه باشید‌.

     

     

    • من نیازی به د‌وره‌هایی با این حجم زمانی 4 ساعته ند‌ارم و د‌رصد‌هایم د‌ر آزمون‌ها هم قابل‌توجه است. چه کار اضافه‌تری انجام د‌هم؟

    بهترین کاری که چنین د‌اوطلبانی می‌توانند‌ انجام د‌هند‌، کم‌کرد‌ن فاصله‌ی آزمون‌ها (به د‌و روز) و برگزاری کنکورهای بیش‌تر است. به این ترتیب شما با کاهش فاصله‌ی آزمون‌ها به د‌و روز د‌ر مد‌ت 4 یا 5 وعد‌ه‌ی مطالعاتی، باید‌ د‌وره‌ی د‌رس‌های‌تان را کامل کنید‌. د‌ر د‌رس‌هایی هم که معلومات شما کامل است (د‌رصد‌ بالای 90 کسب می‌کنید‌)، می‌توانید‌ آزمون جامع د‌رس به د‌رس بزنید‌، مثلاً د‌اوطلب گروه ریاضی می‌تواند‌ د‌رس شیمی و فیزیک چند‌ سال اخیر گروه تجربی را پاسخ د‌هد‌.

     

    • آیا زد‌ن کنکورهای د‌روس عمومی گروه های آزمایشی د‌یگر لازم است؟

    این‌که شما سؤالات عمومی 4 گروه د‌یگر را هم پاسخ د‌هید‌، خوب است. اما اجباری هم به پاسخ‌گویی کلی آن‌ها د‌ر یک زمان نیست. مثلاً شما می‌توانید‌ این کنکورها را به‌صورت تک‌د‌رس بزنید‌ یعنی اد‌یبات و عربی یک گروه را امروز پاسخ د‌هید‌ و زبان و د‌ین و زند‌گی را روز د‌یگر. فقط یاد‌تان باشد‌ عمومی‌های گروه آزمایشی خود‌تان را بگذارید‌ تا با د‌روس اختصاصی به صورت یک کنکور کامل برگزار کنید‌.

     

    امید‌واریم با جد‌ی‌گرفتن آزمون‌های جامع و د‌وره‌‌کرد‌ن د‌رس‌ها با این روش، علاوه‌برجلوگیری از فراموشی مطالب، از کابوس تد‌اخل د‌رس‌ها با هم د‌ر ماه‌های آخر جلوگیری شود.

     

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 زمان : 7:21 نظرات (0)
    بازدید : 5399


    خدای روح! خدای جان

    من ایمان دارم که روزهای خوب ساختنی اند کمک کن ...یاری کن تا بسازم روزهای زیبایم را

    به من توان بده ، تا بجنگم .که با دل بجنگم .که با تمامِ روح و جان بجنگم .که بی پروا و بی شک بجنگم .که با عشق بجنگم .

    به چشمانم بفهمان نباید خسته شوند ،نباید خواب آلود باشند برایشان از بیداری بگو مهربان

    بگو :  " که مزدور خفته را ندهد مزد هیچ کس * میدانِ همت است جهان ،خواب گاه که نیست ..."


    پروردگار ِ دلم

    رهایم نکن ... به گامهایم از فردا بگو  ...بگو که سحر نزدیک است بگو که سیاهیه شب رفتنیست

    به دل بفهمان که باید تلاش کند که برای مرادِ دل بجنگد


    جلسات ویژه چگونگی جمع بندی دورس

    ویژه کنکوری ها

     سال سومی ها در موفقیت امتحانات نهایی

     +++++ انگیزشی

    توسط مشاور برتر کنکور تهران استاد افشار


    لینک دانلود جلسات


    قسمت اول


    قسمت دوم


    وقت مشاوره و برنامه ریزی ماهانه تلفنی از آذر برای کنکور94 هم پر شده است ، لطفا سوال نفرمایید

    فقط جهت اخذ وقت تلفنی تک جلسه (سوال و جواب، ارائه راهکار و رفع اشکال) نام تون پیامک بدین : 09358960503


    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار یکشنبه 07 اردیبهشت 1393 زمان : 9:50 نظرات (18)
    بازدید : 6263

    سلام به همه بچه هاي عزيز و كنكوري هاي ٩٣ و همچين كنكوري هاي ٩٤ كه الان كم كم دارن درگير امتحانات نهايي شون ؛ همين جا ي قول بديم كه برنامه هايي متناسب با چگونگي كسب نمرات بالا در امتحانات نهايي را براشون تدارك مي بينيم . امروز يك جلسه مشاوره نيمه گروهي فروردين ماه براي كنكوري هاي 93 قرار ميديم و ٢ تا لينك مهم از پست هاي سال هاي گذشته .



    دانلود جلسه کارگاه هفتگی نیمه گروهی 23 فروردین




    پست های برگزیده سال گذشته اردیبهشت


    1 اردیبهشت 92


    20 اردیبهشت 92



    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار چهارشنبه 03 اردیبهشت 1393 زمان : 9:59 نظرات (25)
    بازدید : 9340

    اگه دیگه اسم کنکور میاد احساس تنفر میکنی و دنبال سوراخ موش میگردی تا بقیه اش نشنوی

    اگه به امسال هیچ جوره امیدی نداری و کسی نتونسته قانع ات کنه که بخونی

    اگه نمیدونی چطور جمع بندی کنی و این موقع سال باید چیکار کنی دقیقا

    اگه آزمون و مدرسه و آموزشگاه از سه طرف مثل علامت بنز دارن تو رو میکشن و بهت فشار میارن

    اگه دست و از پا درازتر دیدی هیچی جای تلاش خودت نمیگیره و وعده وعیدهای افراد برند"بیا پیش ما تا رتبه بشی" برات کارساز نیست

    اگه وقتی می بینی کسی با لذت داره درس می خونه به حال خودت گریه میکنی و حسرت زمان هایی میخوری که تو هم می تونستی اونجوری با عشق بخونی

    اگه هر روز این زندگی برات شده تکرار و تکرار نگرانی فرداها و هیچ چاره ای به ذهنت نمیرسه جز خرد شدن زیر بارش

    اگه نمیدونی چطور این همه درس تموم کنی و اصلا آیا برات آخرش نتیجه داره یا نه

    اگه دم به ساعت این سایت و اون سایت میری و درصدهای این و اون نگاه میکنی و در مورد کنکور فقط اطلاعات بدست میاری ولی خودت منفعل و بی حرکت نشستی

    اگه دیگه خسته شدی از حرف های تکراری در مورد کنکور و اونا روحت رو اغنا نمیکنه و دنبال ی حس متفاوت میگردی

    اگه دلهره از دست دادن جایگاهت مثل خوره افتاده تو جونت و استرس اینکه نکنه نشه داره اذیتت میکنه

    اگه برای اولین و آخرین بار اصلا این سایت هستی و دیگه میری پی کارت


    حتما قبلش اندازه 20 مگ به خودت و من فرصت بده تا از همین جا حرف هایی بهت بزنم

    شاید تو همین دقایق اتفاقاتی به نفع ات افتاد عزیز جان .



    همین چند روز پیش بود که دیدم آموزشگاه سابق کنکورمون در سطح شهر بنر زده ثبت نام کلاس کنکور94 با بزرگان کنکور ایران آغاز شد (انگار از فروردین دیگه به فکر سال بعدشون هستن و ماها رو رها کردن) ؛ حقیقتش بهم خیلی بر خورد و با خودم قول و قرار گذاشتم تا بتونم تصمیم های گرفته رو عملی کنم و دیگه دست دست نکنم . خیلی سخت بود اولش که بتونم خودم قانع کنم که می شه و می تونم تو این مدت زمان باقی مونده تا کنکور خودم رو برسونم به ی جایگاه قابل قبول ؛ ولی به یاد حرف استاد افشار افتادم که میگفت :" همون اول کاری با عشق معامله نکن و سعی کن که دو دوتا ، چهارتا نکن ، اول شایستگی و لیاقت از خودت در ماکزیمم حد ممکن نشون بده و بعد منتظر باش تا بهترین و بیشترین میزان پیشرفت بهت برسه . "

    دوست عزیز، شرط این چندماه عشق هست . حتی برای تویی که کار زیادی تا حالا کردی یا نکردی !!

    کافیه بندکفش هات محکم گره بزنی و با کوله باری پر از انگیزه و انرژی های مثبت قدم بذاری در مسیر

    کافیه دلت بی قراره حرکت باشه تا همه مسیر رو ی کله و ی تنه بدوی و در نهایت به شکوه خودت پی ببری

    در چشم های تو برق پیروزی رو می بینم ، پس خودت باش و از لغزش های مسیر نگو

     

    همایش امروز خیلی خاص هست ،ی جورایی خوده استاد بهش نمره 20 داده . ایشون گفتن که این ایستگاه آخر انگیزشی هست و از این به بعد فقط برنامه های سوال و جواب و نحوه جمع بندی میذارن . امیدوارم که دوستان بتونن با همه وجود شور و شوق زندگی و رفتن به فردا رو در حرف هاشون درک کنن  . برای انگیزه دادن به دوستان دیگه حتما این برنامه بهشون هدیه بدین تا زنجیره های خوبی ادامه دار باشه همچنان و خودت از همه بیشتر کولاک کنی تا کنکور


    دانلود همایش از لینک اصلی (مدیافایر)



    دانلود از لینک کمکی (پیکوفایل)



    مشاوره تک جلسه تلفنی با هزینه نازل هم این این خاطر هست که نه به بچه های شهرستانی فشار بیاد و نه رایگان باشه که جلسه اون اهمیت اش از دست بده و داوطلب به توصیه ها زیاد توجه نکنه و دل نده . پس بهتره همگی برای کار خوب احترام قائل باشیم .


    برای مدت باقی مانده تا کنکور هم برای اولین بار این موقع سال از شانس خوب شما (بخاطر تعطیل بودن کلاس های این چهند هفته شون) هنوز 4 نفر ظرفیت دارن برای برنامه ریزی و مشاوره کامل که برای ثبت نام به خودشون پیامک بدین و بگین . 09358960503


    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار دوشنبه 25 فروردین 1393 زمان : 17:49 نظرات (40)
    بازدید : 7018

    سلام

    خیلی وقت میشه که این سایت آپدیت نشده . حتما دلیلش رو هم خوب میدونید . بالاخره حکمت خدا در این بود که من ی مدتی از شما دوستان دور باشم . فکر می کنم از عصر روز 15 اسفند بود که دل دردم شروع شد و در راه رفتن به شهرستان برای اجرای همین برنامه (جمعه 16 اسفند) شصتم خبردار شد که اوضاع اصلا جالب نیست . بالاخره با وجود نوش جان کردن 3 آمپول مسکن در همون شب بازهم درد من ساکت نشد و این شد که بعد از اجرای همون برنامه و از 17 هم بستری شدم و سپس عمل جراحی سنگینی که به حمدلله بخیر گذشت . اگرچه فایل همایش این جلسه رو باید خیلی وقت پیش ها برای استفاده دوستان قرار میدادم ولی با وجود وضع بدی که داشتم نشد که به دست کسی برسونم ؛ اما بازهم الان گوش دادن اتفاقات جالب و صحبت ها خالی از لطف نیست. از همه بچه هایی که در این مدت برام دعا کردن و نگران بودن و ناراحت شدن کمال تشکر دارم . امیدوارم که تبریک سال نو من با هفته ها تاخیر اما هنوز بهاری و پرانرژی رو بپذیرید و 93 سال بهترین ها و رسیدن به خواسته های منطقی و به خیر ، براتون باشه .

    این جلسه با Soft Reacorder ضبط نشده، برای همین صدای محیط و بچه ها هم قدری رو کیفیت و حجم فایل صوتی اثر گذاشته . در دو قسمت مجزا براتون آماده کردم ( چون وسط همایش حالم بد شد و از ادامه کار دنبال کردیم)


    برای گرفتن وقت مشاوره تلفنی دیگه این شماره خواجه حافظ نمیدونست که الان اونم دیگه از حفظ شده

    09358960503

    موفق باشید


    قسمت اول همایش علیرضا افشار


    قسمت دوم همایش استاد افشار

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار جمعه 22 فروردین 1393 زمان : 16:47 نظرات (32)
    بازدید : 1297
    چرا آزمون کنکور را شبیه‌سازی کنیم؟
    مسلماً د‌ر ماه خرد‌اد‌‌ بهترین شیوه‌ی آموزشی که د‌اوطلب می‌بایست آن را انتخاب کند‌ (به‌علت تعطیلی مراکز آموزشی)، خود‌‌آموزی و خود‌اصلاحی است. یعنی این‌که د‌اوطلب برای خویش محیطی را فراهم آورد‌ که د‌ر آن سخت‌افزار‌ها و نرم‌افزار‌های شبیه‌سازی، امکان انجام یک تجربه‌ی واقعی را به او بد‌هد‌ و او را با یک بازخورد‌ کامل رو‌به‌رو کند‌. بازخورد‌ این‌کار علاوه‌بر رساند‌ن د‌اوطلب به نقطه‌ای قابل اتکا از اعتماد‌ به نفس، واقعیات آموزشی را نیز به او نشان می‌د‌هد‌. د‌اوطلبی که خود‌ با واقعیات آموزشی خود‌ مواجه می‌شود‌، بیش‌ از هر‌ زمانی‌که معلم یا مشاور او نقاط ضعف او را گوشزد‌ می‌کنند‌، د‌ر جهت اصلاح فرآیند‌‌ آموزشی خویش خواهد‌ کوشید‌ و این مهم‌ترین نتیجه از شبیه‌سازی است.

     به‌طور‌معمول این چند‌ ساله، کنکور سراسری رأس ساعت 8 صبح آغاز می‌شد‌ه و حوزه‌های امتحانی نیز تا حد‌ود‌ یک ساعت پیش از آن، پذیرای د‌اوطلبان بوده است‌. د‌ر هر گروه آزمایشی د‌اوطلبین می‌باید‌ به سؤالات د‌ر د‌فتر‌چه‌ی عمومی و اختصاصی پاسخ د‌هند‌. د‌فتر‌چه‌ی عمومی برای تمام گروه‌های آزمایشی شامل 100 سؤال از چهار د‌رس اد‌بیات، عربی، د‌ین و زند‌گی و زبان و با 75 د‌قیقه زمان است. تعد‌اد‌ سؤالات د‌فترچه‌ی اختصاصی نیز متفاوت است. ولی به‌عنوان نمونه، د‌فتر‌چه‌ی اختصاصی ریاضی شامل 135 سؤال از سه ‌د‌رس ریاضی و فیزیک و شیمی و 175 د‌قیقه وقت برای پاسخ‌گویی آن است و د‌فترچه‌ی اختصاصی تجربی شامل 135سؤال از چهار د‌رس ریاضی، زیست و فیزیک و شیمی و 155 د‌قیقه زمان است. به این ترتیب آزمون سراسری پس از طی‌شد‌ن این زمان‌ها، یعنی برای گروه ریاضی، ساعت 12:10 و د‌ر گروه تجربی، ساعت 12 خاتمه می‌یابد‌. معمولاً د‌ر حوزه‌های امتحانی صند‌لی د‌سته‌د‌ار برای د‌اوطلبین د‌ر‌نظر گرفته می‌شود‌. آورد‌ن وسایلی مانند‌ لوازم‌التحریر (مد‌اد‌، پاک‌کن، تراش و …)، آب و چند‌ قطعه شکلات و یا خوراکی کم‌حجم د‌یگر اشکال ند‌ارد‌.

     
     
    چگونه شرایط کنکور را شبیهسازی کنیم؟
    شرایط کنکور در چند دسته شامل شرایط آزمونی، شرایط محتوایی و شرایط ذهنی دستهبندی میشود که بهشرح ذیل میباشد:

     

     
     
    الف- شرایط آزمونی: در مورد شرایط آزمونی موارد زیر را مد‌‌نظر قرار دهید:
    1) یک عدد صندلی دستهدار معمولی برای آزموندادن تهیه کنید. یادتان باشد اگر چپدست هستید، حتماً مدل مخصوص چپ‌‌دستها را تهیه کنید. همانطور که گفته شد، در بیشتر حوزههای امتحانی از صندلی دستهدار برای داوطلبین استفاده میشود و شما نیز بهتر است که روی این نوع صندلی، به آزمونهای آزمایشی پاسخ دهید تا به فضای آزمون سراسری بیشتر آشنا شوید.

     

    2) لوازمالتحریر مناسبی که میخواهید سر جلسهی آزمون سراسری از آن استفاده کنید، به تعداد کافی تهیه کنید و در آزمونهای آزمایشی و جامع نیز حتماً با همان لوازمالتحریر، آزمون را پاسخ دهید.

     

    3) شب آزمونهای آزمایشی حتماً خوب بخوابید تا بهموقع یعنی حدود 5 صبح بیدار شوید و صبحانهتان را تا ساعت 6 صبح میل کنید.

     

    4) برای آزمون آزمایشی درمنزل، حتماً وضعیت ظاهری و نوع پوشش خود را مطابق آزمونهای بیرون از خانه و یا محیط مدرسه تنظیم کنید. یعنی لباسی که معمولاً در مدرسه یا آموزشگاه میپوشید، بهتن کنید. حتی میتوانید برای خود کارت تهیه کنید و آن را به لباس خود الصاق کنید. سعی کنید حداکثر ساعت 6:30، آمادگی آزموندادن را داشته باشید.

     

    5) جایی از خانه را که ازنظر تردد افراد، صداهای مزاحم و یا زنگ تلفن … مناسب تشخیص میدهید به آزموندادن اختصاص دهید.

     

    6) لوازمالتحریر مناسبی را که تهیه کردهاید با خود سر آزمون ببرید.

     

    7) یک بطری آب، چند قطعه شکلات و یا تغذیهی مناسب دیگری را با خود سر جلسه ببرید تا درمواقع ضروری از آن استفاده کنید.

     

    8) از یکی از اعضای خانوادهی خود بخواهید که بهعنوان مراقب آزمون در جلسه حاضر شود و به شما در برگزاری آزمون کمک کند.

    9)
     آزمون انتخابشده را حتماً رأس ساعت 8 شروع کنید تا به امتحاندادن رأس این ساعت عادت کنید.

     

    10) پاسخگویی را از دفترچهی عمومی شروع کنید. یادتان باشد حتماً جواب سؤالات را در پاسخنامه وارد کنید.

     

    11) درطول پاسخگویی بههیچوجه از جای خود برنخیزید، چون این اجازه در جلسهی آزمون سراسری نیز به شما داده نخواهد شد.

     

    12) به هیچ تلفنی پاسخ ندهید و اینکار را به دیگر اعضای خانواده بسپارید.

     

    13) از تغذیهی غیرمتعارف، درطول پاسخگویی استفاده نکنید.

     

    14) زمانهای استاندارد، مطابق آنچه در دفترچههای سؤال وجود دارد را رعایت کنید. یادتان باشد که کیفیت این شبیهسازی و آزموندادنها و توجه به همهی دروس، بسیار مهمتر از پاسخگویی خوب به یکی از دروس میباشد.

     

    15) حتماً مدیریت زمان را در آزمونهای آزمایشی بهکار ببندید تا در کنکور سراسری دچار مشکل کمبود وقت نشوید.

     

    16) دفترچههای عمومی را پس از پاسخگویی، تحویل مراقب دهید و پاسخگویی به دفترچههای اختصاصی را بلافاصله بعد از دفترچهی عمومی شروع کنید. برای اینکار حتماً از مراقب کمک بگیرید.

     

    17) رأس ساعت مقرر، دفترچههای اختصاصی را تحویل مراقب دهید و خود برای انجام مراحل تحلیل آزمون، آماده شوید.
     
     
     
     
     
    ب- شرایط محتوایی:در مورد این شرایط، موارد زیر توصیه میشود:
    1) حتماً آزمونهای آزمایشی که همسطح آزمون سراسری است را انتخاب کنید و یا کنکورهای سالهای اخیر را در برنامهی آزمونهای آزمایشی خود قرار دهید.

     

    2) آزمونهایی را که برای برنامهی مرور و جمعبندی خرداد انتخاب میکنید، حتماً دارای سؤالات همسطح آزمون سراسری در سالهای اخیر باشند.

     

    3) حتماً از آزمونهایی استفاده کنید که دفترچهی پاسخنامهی تشریحی داشته باشد تا در مرحلهی تحلیل آزمون، باتوجه به پاسخ سؤالات، بتوانید دلایل غلط‌‌زدن یا نزدهگذاشتن سؤالات را استخراج کنید و آنها را در روزهای باقیمانده تا آزمون آزمایشی بعدی برطرف کنید.

     

     
     
     
     
    ج- شرایط ذهنی:

    مهم‌ترین شرط یک شبیه‌سازی مناسب، شبیه‌سازی شرایط ذهنی آن است که البته با شبیه‌سازی آزمونی و محتوایی، مقد‌ار زیاد‌ی از آن حاصل می‌شود‌ ولی د‌ر این بخش نیز موارد‌ زیر بیان می‌شود‌:

     

    1) حتماً پاسخ‌گویی سؤالات را د‌ر وقت مقرر شروع و خاتمه د‌هید‌ و د‌ر‌طول پاسخ‌گویی حتماً به تکنیک‌های مد‌یریت‌زمان، توجه و آن‌ها را تمرین کنید‌ چون اگر بتوانید‌ از‌نظر ذهنی بر زمان پاسخ‌گویی به هر‌تست یا به هر‌د‌رس تسلط‌ یافته و آن را مد‌یریت کنید،‌ به‌هیچ‌وجه د‌ر سر جلسه‌ی آزمون سراسری با کمبود‌ وقت مواجه نخواهید‌ شد‌.

     

    2) استفاد‌ه از تکنیک‌های مد‌یریت زمان و هنر آزمون (که می‌توانید مقاله‌ی آن را در صفحه‌ی 10 و 11 همین شماره بخوانید) به‌علاوه‌ی تمرکز کافی د‌ر زمان پاسخ‌گویی، کمک زیاد‌ی به کم‌شد‌ن میزان کم‌د‌قتی و بی‌د‌قتی، د‌ر‌هنگام رو‌به‌رو‌شد‌ن با سؤالات متنوع را فراهم می‌آورد‌. به همین د‌لیل کلیه‌ی توصیه‌هایی را که مشاور یا معلمین شما د‌ر‌رابطه با ایجاد‌ تمرکز کافی د‌ر‌هنگام آزمون‌د‌اد‌ن کرد‌ه‌اند‌، حتماً د‌ر‌موقع آزمون‌های آزمایشی خرد‌اد‌‌ماه رعایت کنید‌ تا د‌ر سر جلسه‌ی آزمون سراسری نیز با حد‌اکثر تمرکز شرکت کنید‌.

     

    3) سعی کنید‌ به همه‌ی سؤالات د‌فتر‌چه‌های آزمون‌های آزمایشی د‌ر‌طول آزمون بپرد‌ازید‌ و آن‌ها را به‌ترتیب اولویت از اولین سؤال، اولین د‌رس تا آخرین سؤال، آخرین د‌رس به‌جز سؤالاتی که نشان‌د‌ار می‌کنید‌ یعنی سؤالاتی که اصلاً حل نمی‌کنید‌ ویا د‌رصورت د‌اشتن وقت حل خواهید‌ کرد‌، پاسخ‌ د‌هید‌.
    این کار باعث می‌شود‌ که علاوه‌بر اتخاذ روش مناسب برای پاسخ‌گویی به سؤالات د‌ر کنکور سراسری، ذهن خود‌ را آماد‌ه‌ی انتقال به‌موقع از یک د‌رس به د‌رس د‌یگر و یا از یک مبحث به مبحث د‌یگر کنید‌.

     

    4) حتی‌المقد‌ور د‌ر آ‌زمون‌های آزمایشی، د‌فتر‌چه‌های سؤال را با آرامش برد‌ارید‌ و با آرامش پاسخ د‌هید‌ و این منافاتی با سرعت‌عمل ند‌ارد‌. سرعت خویش را د‌ر محاسبه‌ و حل مسائل به‌کار گیرید‌ ولی د‌ر‌هنگام وارد‌‌کرد‌ن جواب تست‌ها د‌ر پاسخ‌نامه یا انتقال از یک د‌رس به د‌رس د‌یگر، آرامش لازمی را که د‌ر سر جلسه‌ی کنکور سراسری احتیاج د‌ارید‌، به‌کار ببر‌ید‌.

     

    5) برای این‌که سر جلسه‌ی آزمون سراسری نیز از پاسخ‌گویی شانسی و توسل به احتمالات پرهیز کنید‌، د‌ر آزمون‌های آزمایشی نیز از پاسخ‌گویی به سؤالاتی که د‌ر جواب آن‌ها ترد‌ید‌ د‌ارید‌، بپرهیزند‌. انجام مد‌اوم این‌کار به ذهن شما این آماد‌گی را می‌د‌هد‌ که تنها سراغ سؤالاتی بروید‌ که پاسخ آن‌ها را می‌د‌انید‌.

     

    6) د‌ر طول پاسخ‌گویی به سؤالات، از مثبت‌اند‌یشی نسبت به نتیجه‌ی تلاش خود‌ د‌ر کنکور سراسری د‌ست بر‌ند‌ارید‌.


    منبع : اینترنت

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار پنجشنبه 14 فروردین 1393 زمان : 10:28 نظرات (0)
    بازدید : 2472

     

    سلام دوستان

     

    ای کاش هر روزمان نوروز باشد تا نو شویم خودمان

    اندیشه هایمان و عشقمان به همه زیبایی ها
    سال نو مبارک  

    آرزو می کنم که 

    همه سال خوبی رو بسازیم

    به خودمون قول بدیم تو سال جدید

    بیشتر دوست داشته باشیم

    بیشتر بخندیم

    و با تک تک سلول هامون

    بجنگیم ...

    راستی دعای دسته جمعی اثر و انرژی خیلی بالایی داره ...

    هنگام دعا

    من رو هم فراموش نکنید که خیلی به دعاتون و انرژی شما  محتاجم.....:))

    به خاطر تو مادر

    برای تو که شب ها چیزی نخوردی تا ما سیر باشیم

    و حسرت خوردن ماهی شب عید را بر دل نداشته باشیم


    انگیزشی کنکور دکتر افشار

    به خاطر تو که یک عمر برای رسیدن من به ارزوهایم با همه جنگیده ای

    و ارزوهای خودت

    ارزوهای خودت ،

    انگار که اصلا ارزویی نداشتی...

    به خاطر تو که دستانت مهربانت به خاطر ساختن دنیای زیبایی

    برای من پر از چین و چروک شده

     

    http://www.swissgenesisskincare.com/wp-content/uploads/2011/12/Hand_B-Tox_2.jpg

    به خاطر تو که از دنیایی که فقط یکبار به هر فرد اعطا میشود

    به خاطر من ،

    به خاطر من که

    انقدر ها هم خوب نیستم

    شاید اصلا خوب نیستم

    گذشتی

    به خاطر تو میجنگم

    http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1392/12/5/502536_753.jpg

     

    زمین را به اسمان میدوزم

    پاهایم خسته است

    ولی پاهای تو خسته تر بود وقتی که برای من دویدی

    جنگیدی

    دنیایت را فراموش کردی

    حالا من

    من نمی گذارم ...

    تا وقتی که نفس میکشم

    تا وقتیکه

    صدای ضربان قلبم را میشنوم

    فقط برای تو

    برای ارزوهایت

    که خیلی وقت است جایشان را با ارزوهای من عوض کردی

    حالا ارزوهای من همان ارزوهای تو است

     تنها ارزویم ساختن ارزوهای تو است

    من هم تنها دلیل نفس کشیدنم ....

    برای آرزوت چیکار کردی؟

    http://www.narenji.ir/sites/default/files/articleimage/62/12/space_2369561b.jpg

    فلیکس بومگارتنر اتریشی دو روز پیش رکورد بلندترین سقوط آزاد جهان را شکست

    و در این کار به سرعت ۱۳۴۱ کیلومتر در ساعت رسید.

    این نخستین بار بود که دیوار صوتی در سقوط آزاد توسط یک

    انسان شکسته شد.

    حالا در سمت چپ نقاشی فلیکس بومگارتنر را می بینید.

    تصویری که او در ۵ سالگی کشیده و به عنوان یک رویا به مادرش داده است.

    رویایی که حالا تبدیل به حقیقت شده است.

    برای رویایت چکار کردی؟

    فقط میشینی یه گوشه و میگی این ارزوهای منه و

    من اینو دوست دارم و

    من ...

    همه بلدن خوب ارزو تعیین کنن

    همه بلدن از ارزوها و رویاهای قشنگشون صحبت کنند!

    امروز 28 اسفند 92

    تا  امروز

    تا این ثانیه برای ارزوت چیکار کردی؟؟؟

    کسی برنده است که

    برای ارزوهاش یه کاری کنه!

    ارزوت رو بگو اما نشین که خودش براورده بشه!

    چون نمیشه!

    چون این تویی

    فقط تویی که میتونی

    بسازیش

    نشد  نداره

    هیچ ارزویی  غیر ممکن نیست

    چون غیر ممکن غیر ممکنه

    حالا

    میخوای برای آرزوت چیکار کنی؟!!!

    ناشنوا باش...

    وقتی همه از محال بودن ارزویت سخن می گویند...

    آپلود عکس

     

    باید به همه چیز ساده نگاه کنیم

    همه چیز ساده است فقط این ما هستیم که مسائل رو سخت و پیچیده نشون میدیم!

    یاد 3 تا داستان افتادم!

    وقتی ناسا شروع به فرستادن فضانوردان به فضا کرد،

    متوجه شد که خودکارهای آن‌ها در جاذبه‌ی صفر کار نمی‌کند.

    یک دهه طول کشید تا با هزینه‌ی ۱۲ میلیون دلاری این مشکل را حل کنند

    و خودکاری تولید کنند که در جاذبه‌ی صفر کار کند.

    اما روس‌ها چه کردند؟

    از مداد استفاده کردند!


    - یک تریلر با ۴۸ چرخ در یک تونل در نیویورک گیر کرده بود

    زیرا ارتفاع آن از حد مجاز بیشتر بود.

    آتش‌نشانان منطقه یک روز خود را صرف کردند تا راهی برای حل مشکل پیدا کنند.

    در همان حال یک پسربچه از پدر خود پرسید:

    چرا آن‌ها باد لاستیک‌های تریلر را خالی نمی‌کنند

    تا ارتفاع آن خودبه‌خود کاهش پیدا کند?


    - یکی از شرکت‌های بزرگ لوازم آرایشی در ژاپن با اعتراض یکی از مشتریان

    مواجه شد که گفته بود جعبه‌ی صابونی که خریداری کرده خالی بوده‌است.

    مدیریت از مهندسان خود خواست برای این مشکل راه‌حلی پیدا کنند.

    آن‌ها تلاش زیادی کردند از دستگاه‌های اشعه ایکس استفاده کردند

    تا مطمئن شوند همه‌ی بسته‌ها پر هستند.

    آن ها برای این کار پول و زمان زیادی صرف کردند.

    اما وقتی یکی از کارکنان در یک شرکت کوچک با این مساله مواجه شد

     یک پنکه‌ی قوی صنعتی در خط مونتاژ قرار داد

    تا هر جعبه‌ای که خالی و سبک است را از خط خارج کند!

     

    یکی از روش هایی که به پیدا کردن راه‌حل‌های خلاقانه
     برای مسائل می‌انجامد ساده فکر کردن است.

    اگر سعی کنیم مسائل را پیچیده نگاه نکنیم و
    ساده نگاه کردن را در مسائل کوچک و بزرگ
    زندگی تعمیم دهیم،
    قطعا در بسیاری از موارد راه‌های خلاقانه‌ی زیادی
     به ذهنمان می‌رسد
    که می‌تواند کمک زیادی به ما بکند.

    انگیزشی کنکور دکتر افشار

    اگه بجنگی موفق میشی

    عادت نکن به شکست

    به نجنگیدن برای ارزوهات

    باور نکن  نشدن ها رو

    عادت نکن به

    عادی بودن...

    برای ارزوهات بجنگ...

    هر طور که شده

    نذار دیر بشه

    نذار....

    از هرجا میتونی یا علی بگو و شروع کن...

    اینو بدون هیچوقت دیر نیست...



    بعضی وقتا آدم خسته میشه .از خودش از زندگی از همه چیز .

    نمی دونم این نوشته رو از كجا شروع كنم .اما میدونم سر صحبتم با رفیقای عزیز كنكوری  هست كه مثل خودم باید 5 تیر 93 اولین كنكور  شون رو تجربه بكنن و 12 سال درس خوندنشون تو 4 ساعت خلاصه بشه ،واقعا چه آزمون مزخرفی هست این كنكور .هر سال به خاطر همین كنكور لعنتی دوستای كنكوری مون كه حالا به هر دلیلی نتیجه ی دلخواه شون رو نگرفتنه یا قبل از  كنكور به خاطر فرار از بار روانی دست به خود كشی میزنن.

    اما همینه كه هست. 

    بله نظام آموزشی كشور ما همینه .این قیف آموزشی برعكس شده كه معلوم نیست كی میخواد درست بشه   . البته چند روز پیش یه خبر تو یكی از سایتا خوندم كه نوشته بود تا 5 سال آِینده می خوان تاثیر سوابق تحصیلی رو به 85 درصد برسونن و یكی دو سال بعدش كلا كنكور رو بردارن .اما كیه كه ندونه گوش همه دانش آموزا و پدر و مادر ها از این حرفای مزخرف سازمان سنجش پره .

    پدر و مادر هایی كه با هزاران  امید و آرزو معلم خصوصی ، كتاب كمك درسی ،سی دی آموزشی و  همه جور امكاناتی در اختیار فرزندشون میزارن تا تو همین یه سال یه موفقیتی حاصل بشه هم برا بچه شون هم برا خودشون. اما این وسط خونواده هایی هستن كه به قول معرف هشت شون گرو  نه شونه . و با چه سختی باید این امكاناتو فراهم كنن اما این وسط بچه هایی هم هستن كه كم نامردی نمیكنن در حق پدر و مادرشون و البته خودشون . خودشون رو به هر كاری میزنن تا درس نخونن . از ف.ی.س بوك و وی چتو هزار زهر مار بگیر تا بیكاری دیگه  .  اگه ما نخوایم جواب زحمتای 18 سال پدر و مادرهامون رو  برای اولین بار تو این كنكور بدیم پس كی باید خودمون رو بهشون ثابت كنیم ها.

     

    پس بچه هایی كه تا حالا نخوندین بهتره بگم تا حالا یه متر خاك رو كتاباتون نشسته حالا هم دیر نشده .3ماه  مونده 3 ماه وقت كمی نیست اصلا چرا نمیگیم 340 روز چرا نمیگیم 3360ساعت چرا نمیگیم ... .

     

    پس خواهش میكنم بشینین و مردونه درسا رو بتركونین بخدا خیلیا بودن تو 3 ماه رتبه شون رو از این رو به اون رو كردن . خیلیا ماه های اول رو بكوب خوندن اما الان تو بهمن و اسفند دیگه نمیكشن و الانه كه شما باید خودتون رو نشون بدین . مخصوصا به همكلاسی های عزیزم میگم  كه تا حالا درس نخوندنه آرش عمران رضا  و چند تای دیگه كه می دونم هنوز نخوندنه  .بشینین درستون رو بخونین  ، هی ساز سال دیگه رو همین الان كوك نكنین . مطمئن باشین كسی كه الان میگه واسه سال   دیگه اما الانم نمیخونه سال دیگه هم نمیخونه .اما اگه تو همین 140 روز باقی مونده درسا رو بتركونین   و سر جلسه كنكور برین بعد از اعلام نتایج اگه خواستین بزارین واسه سال دیگه حداقل میدونین با خودتون چند چندین  . یعنی اگه الان بخونی اصلا همین امسال كنكور رو میتركونی ،میشه چرا كه نه ؟

     

    پس بچه هایی كه تا حالا نخوندین و خودم كه خیلی این هفته انگیزم كم شد و امروز این نوشته رو دارم مینویسم كه هم كمكی به خودم بكنم هم به بچه ها  كه بشینیم این ماه های باقی مونده رو مردونه بخونیم و حداقل جلوی پدر و مادرمون شرمنده نشیم  ،مطمئن باشین اگه پدر و مادر هامون ازمون راضی باشن دیگه چی میخوایم چه چیزی بهتر از این .

     

    ماشا الله تو این دور و زمونه همه عاشق هستن .  یه بار هم كه شده با عشق درس بخونیم ببینیم چی میشه .عاشق با خودش دو دو تا چهار تا نمیكنه نمیگه این فصل سخته این فصل رو ندیدمه تا حالا و ... .

     

    سرت رو بنداز پایین بخون و به حرف هیچكس اهمیت نده یعنی حرفی كه نا امید كننده باشه رو از این گوش بشنو از گوش دیگه ات بندازش بیرون .

     

    یه چیز دیگه : چرا از خدا كمك نخوایم  اونه كه به هر كی دلش بخواد یه نعمتی میده مطمئن باش اگه بخونی خدا زحمتتو بی جواب نمیذاره اونه كه میتونه یكی رو از فرش به عرش ببره و برعكسشم تو جیك ثانیه انجام میده .نمیدونم كی رو میپرستی ، از همون كه میپرستیش بخواه كه كمكمت بكنه مطمئن باش بی جواب نمی زاره این درخواستتو.

     

    امروز كه فكر كردم گفتم بزاریه  وبلاگ  بسازم برا رفیقای خودم هم انگیزه ای هست برا خودم هم واسه اونا و تصمیم گرفته كه آزمونای گزینه دو ، سنجش  رو كه همین امسال داره برگزار میشه و آزمونای سال های قبل رو رو وبلاگ بزارم تا همه استفاده كنن (البته من پیش ریاضی هستم با عرض معذرت از بچه ها تجربی)و متاسفانه آزمونای گاج رو هر چی سعی كردم پیدا نمیكنم تو اینترنت و فك كنم آزمون های گاج هم مثل كانون مالی نباشه یعنی سئوالاتش به درد نخور هست (البته من اینجور فكر میكنم حالا شاید یكی دیگه این آ‍زمونا رو قبول داشته باشه)و هر چی جزوه و مطلب درسی كه تو كامپیوتر م داشته باشم  و همچنین همایش های استاد افشار كه مشاور خیلی خیلی توانایی هستن رو واسه بچه ها میزارم تا بلكه حتی یه نفر موفق بشه و منو یه دعایی بكنه .

     

    و یه چیز دیگه اینكه کنکور آسان نیست

     

    بچه ها اگه خودتون تلاش نكنین باور كنین این سی دی ها و منابع دیگه همش اینجور که میگن نیست و فقط به تلاش خود آدم بستگی داره .

     

    و در آخر :

     

    نابرده رنج گنج میسر نمی شود

     

     مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد                                                      موفق باشین



    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    saeed1374 سه شنبه 05 فروردین 1393 زمان : 21:55 نظرات (5)
    بازدید : 6429
    آخرین ماهِ سال هم از راه رسید و تلاشهای تو واسه رسیدن به هدف محکمتر شده

    روزای سختی رو میگذرونی ,اما به عشق هدفِ زیبات و به شوقِ وصالش تمام سختی ها واست سهل میشه ...دست تو دستِ یگانه ی بیهمتایی پیش میری که تو تمام ِ موانع و سختی ها تو رو تو آغوشِ خودش میگیره تا یه وقت زمین نخوری ...هنوزم گاهی وقتا که خسته میشی ... یه گوشه کز میکنی و آرزوهاتو مرور میکنی ...گاهی وقتا فکر میکنی رسیدن بهشون شاید یه خواب و خیال باشه ؛ته دلت نجوای پروردگارتو میشنوی که واست از خواستن و امید میگه

    میگه که میتونی و فرصت واسه تغییر هست ؛بهت میگه که تواناییهات خارق العادست 

    و اگه آتشِِ جانت شعله ور شه همه ی غیر ممکن ها رو از سر راهت برمیداری

    به نظرت حالا وقتش نیست که آتشِ درونت رو روشن کنی؟

    پس انتفامِ قطره قطره اشکات چی میشه؟تلافیِ تمامِ روزهای سختی که جز خودت و خدات هیشکی ازشون خبر نداشت؟حقت؟سهمت؟نگاهِ منتظر ِ پدر و مادرت ؟چشمهای بیقرارشون که شوقِ رسیدنت به آرزوهاتو دارن؟

    خودت خوب میدونی که میتونی دنیاتو عوض کنی ،جهانِ رویاییتو بسازی

    همون که تیر و مرداد ِ 93منتظرشی...

    هرکسی روزی "هیچ کس" بود ، با اندیشه ای درخشان


    این هم قسمت دوم کارگاه 1 اسفند که مورد استقبال خیلی هاتون قرار گرفت

    همگی موفق و پیروز باشید . برای سلامتی استاد (گلو دردشون ) دعا کنید تا برنامه کلاس هاشون بهم نخوره و سایت پر بار باشه


    دانلود از پیکوفایل برنامه دکتر افشار


    دانلود از مدیافایر برنامه مشاوره ای دکتر افشار



    پست های برگیزه سال گذشته همین موقع های سایت با کلی خاطره خوب برای ما و بچه های پارسال .....حتما ببینید


    1    2    3    4    5    (جالب6)


    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار دوشنبه 05 اسفند 1392 زمان : 19:46 نظرات (36)
    بازدید : 3902

    موضوعات کارگاه هفتگی دکتر افشار :


    مباحث انگیزشی (ملایم)

    تغییر طرز تفکر راجب شکست

    روحیه درس دوستی

    تغییر طرز تفکر راجب اظهار نظر دیگران و بار مسئولیت در قبال انتظار موفق شدن یا نشدن داوطلبان کنکوری


    چه سرنوشت عجیبی داد کرم ابریشم ، یک عمر قفس می سازد

    اما در نهایت آزاد می شود و اوج می گیرد


    دانلود از مدیافایر


    دانلود از پیکوفایل




    شرایط مشاوره های با استاد افشار :

    مشاوره تک جلسه 40 دقیقه تایم مفیذ برای سوال و جواب کنکوریهای و ارائه راهکارهای مناسب

    مشاوره ماهانه (10 جلسه) تلفنی مشاوره و برنامه ریزی و نظارت و آموزش دقیق و کامل مباحث (ظرفیت محدوده)

    جهت تعیین وقت sms دهید :


    09358960503

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار شنبه 03 اسفند 1392 زمان : 8:28 نظرات (11)
    بازدید : 10448

    قسمت دوم همایش قبل اختصاص داره به سوال و جواب های مهم کنکوری ویژه بهمن ماه

    92



    دانلود از مدیافایر . پرسش و پاسخ با استاد افشار


    برای استفاده حداکثر لطفا آرشیو  همایش های زمستان 91 سایت را هم از صفحات گذشته یا ستون سمت راست همین صفحه دانلود کنید

    شماره تماس ثبت نام مشاوره تک جلسه تلفنی : 09358960503


    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار جمعه 25 بهمن 1392 زمان : 15:19 نظرات (6)
    بازدید : 3226

    سپاس خدای را که توفیق داد تا در دومین سال راه اندازی برگزاری کارگاه های مشاوره و انگیزش تحصیلی اینترنتی جمع کثیری از داوطبان شهرستانی بتوانند از امکان شرکت غیرمستقیم اما موثر در این دوره ها برخوردار شوند و مشکلات عدیده خود را با حقیر در میان گذشته و صحبت های انجام شده برای آنها موثر واقع باشد . خیلی خوشحالم که بعد از سال ها فعالیت در زمینه کنکور موقعیتی فراهم شد تا به عنوان اولین مشاور با انتشار فایل صوتی کلاس ها و دوره های کامل کاگاره ها و همایش ها شاگردان خوبی همچون شما عزیزان داشته باشم و به تک تک شما در صورت تلاش و استفاده حداکثری از موقعیت ها و دوری از حاشیه های خطرناک افتخار می کنم و خواهم کرد . امیدست که با همت و غیرت مثال زدنی همچون پدران گذشتگانمان بتوانیم ایرانی سربلند و مقتدرتر از امروز برای نسل های بعدی داشته باشیم . شرایط کشور هرآنگونه که باشد از من و امثال توست و مسلما" اولین انگشت اتهام رو به سمت خودمان است . جدای از بدبینی ها و نا امیدی های برخی افکار جهت دار من به آینده کشور با وجود داشتن جوانان عزیزش خوش بین هستم و نامی با شکوه تر از ایران و سرزمینی پر افتخار تر از آن نمی شناسم .


    پیشاپیش براتون بهترین ها از خدا آرزو می کنم و دعا می کنم به قدر تلاش به اهداف تون برسین ؛ از همه ابزار لطف علاقه هاتون هم مجددا تشکر


    دانلود قسمت اول همایش از مدیا فایر


    دانلود از لینک کمکی پیکوفایل


    مشاوره و برنامه ریزی ماهانه با صرف 10 جلسه تلفنی برای شهرستانی ها برای نیمه دوم بهمن ماه (ظرفیت خالی فقط 2 نفر)

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار سه شنبه 22 بهمن 1392 زمان : 1:31 نظرات (9)
    بازدید : 6146

    محمدرضا مشاک یکی از با اخلاق ترین و سخت کوش ترین دانش آموزان سال گذشته من از اهواز بود .

    پسری که در کنار استفاده از امکانات مرسوم و با اتکا به اراده ، تلاش خودش کرد و در نهایت روزهای کنکور 92 رو بخوبی سپری کرد . چون در این چند خط خاطراتش اسم مشاوره اش رو گفته ، مایل نیستم که بیشتر از این ازش تعریف کنم یا رتبه و رشته اش بگم تا برای کنکوری ها بیشتر طرز فکر و عملکردش مد نظر باشه تا اینکه دنبال وسیله و عامل موفقیتش باشن

     این رو بدونین که عامل موفقیت خودت هستی و امثال محمدرضا نمونه های بارز و شاخصی از تلاش و پشتکارند

    حالا که به خیر و سلامت این پسر ما به موفقیت منحصر به فرد و قابل توجهی رسیده ، بذارین همین جا پیش شما و خودش (که میدونم منتظر بود حرفاش در سایت بذارم و خودش می خونه) اعتراف کنم که محمدرضا از اواخر زمستون بود که استارت فوق العاده اش زد و در عید بهتر از همه دانش آموزان کلاس های حضوری و اردوهای نوروزی که می شناختم درس خوند  این موقعیت و از همین الان ... وقت شکوفایی محمدرضا های بعدی میتونه باشه .

    حالا خود دانی .....


    11تیر ماه سال 1391 آغازی بود بر پرونده کنکور من، پرونده ای که من شروعی دلگرم کننده نداشتم.شاید به خاطر این دلگرم کننده نبود که معدل کتبی نهایی ام مرا بین دیگر دوستانم خیلی پایین تر قرار می داد..کتبی نهایی که 17 شد و در بین شاگردان مدرسه 10 یا 11 شدم.

    تصمیم گرفته بودم که 2 هفته بعد از امتحانات نهایی شروع کنم و قدم در راه کنکور بگذارم.

    با نوشتن برنامه ای ابتدایی برای تیر ماه که چندان هم کامل و جامع نبود درس خواندن را شروع کردم..روز یکشنبه (11/4/91)ماراتن کنکور را آغاز کردم.روز اول پنج ساعت مطالعه کردم.

    روز ها می گذشت و من تا پایان هفته اول بیشترین ساعت مطالعه ام 6 ساعت بود. هفته های بعد این ساعت مطالعه را کمی افزایش دادم که در نهایت جمع ساعات مطالعه هفته ام به 36 ساعت رسید. از مرداد ماه ساعت مطالعه ام به میانگین 7 ساعت افزایش پیدا کرد و جمع ساعات مطالعه ام 46 ساعت شد. فهمیدم که افزایش ساعت مطالعه سخت نیست،فقط اراده محکم میخواهد.

    هفته ها گذشت و هفته اول شهریور بود که ساعت مطالعه روزانه ام به میانگین نه و نیم ساعت رسید و جمع ساعات مطالعه هفته ام به 63 ساعت رسید.

    این شروعی بود برای اینکه به این خودباوری برسم کخ ساعت مطالعه دست را میتوانم افزایش دهم و باید کیفیت مطالعه ام را افزایش دهم.

    دو هفته پایانی شهریور را استراحت کردم و به سفری دو هفته ای رفتم. در این هفته ها بود که بعد از 3 ماه درس خواندن برای کنکور فهمیدم که چقدر بهتر میتوانستم از زمانم استفاده کنم و بازدهی ام را بالا ببرم اما بی تجربه بودم. واقعا راضی بودم، تابستان نقطه ی عطفی برای آینده ام شد. فرقی نمی کرد از تیر شروع می کردم یا شهریور و یا مهر، این تجربه برای من سکوی پرتاب برای افزایش کیفیت و افزایش ساعت مطالعه بود که به آن نیاز داشتم، نیازی که از تمام درس خواندن تابستانم برایم ارزشمندتر بود.

    در همین تابستان بود که دوستانم با معدل کتبی 19 و 80 صدم در کنار مشاور از اوایل تابستان با روزی 9 ساعت این راه را ادامه می دادند..اما من کار خودم را انجام می دادم و به خودم اعتماد داشتم.

    مهر و آغاز مدارس... تمام تلاشم این بود که بعد از تعطیل شدن مدرسه به خانه بیایم و درس بخوانم. روزهای زوج نیز می بایست کلاس های مکمل را تا ساعت 2:30 بعداز ظهر را تحمل می کردم. با سرعت خودم را به خانه می رساندم و بعد از غذا خوردن، ساعت 3:30 شروع به درس خواندن می کردم و تا ساعت 12 شب ادامه می دادم. در همین شرایط بود که ساعت مطالعه هفتگی ام 59 ساعت بود.

    چه روز هایی بود... روزهایی که تمام زندگی ام معنایش درس بود و هیچ چیز دیگری برایم معنا نداشت.

    در هفته چهارم آبان و اوایل آذر2 روز به خودم استراحت می دادم و هیچ درسی نمی خواندم و به کارهای مورد علاقه ام می پرداختم.در آذر بود که احساس خستگی از اشتیاقم برای درس خواندن کم کرد باعث ضعف در کیفیت و کمیت مطالعه ام شد.

    اما دی ماه همزمان که برای کنکور می خواندم امتحانات مدرسه ام را نیز می دادم. خیلی ها میگفتند کنکور و تشریحی باهم فرق دارند اما تجربه تابستانم به من آموخت که طوری درس را بیاموزم که بتوانم آنرا به خوبی به دیگران هم یاد بدهم...تجربه ای که باعث شد قضایای اثباتی گسسته و تحلیلی را سر جلسه امتحان خودم اثبات کنم در حالی که شاید حداکثر یکبار آنها را دیده بودم . نادیده گرفته بودم.

    اواسط بهمن ماه بود که تصمیم گرفتم مشاوری داشته باشم تا در ماه های باقیمانده بتواند مرا در این راه یاری دهد... بهترین کسی که به فکرم می رسید آقای افشار بود که مقالاتشان در تابستان مرا انگیزه می داد.

    همراه آقای افشار بود که توانستم ساعت مطالعه ام را به طور میانگین به 9:30 ساعت پر بازده برسانم و آنرا ثابت نگه دارم.

    هروقت انگیزه ام کم می شد آقای افشار مرا یاری میداد و من هم قول می دادم بهتر شوم و تمام سعی خودم را انجام می دادم تا در ساعت مطالعه رکورد بزنم. رکوردی که به 11 ساعت رسید. در این زمان بود که دوستانم می گفتند ساعت مطالعه عادی آنها 10 و 11 ساعت است. اما من به خودم اعتقاد داشتم و توجهی به این حرف ها نداشتم.

    تعطیلات عید فرا رسیده بود.تصمیمی برای افزایش ساعت مطالعه گرفته بودم. بعد از دو روز استراحت شروع به درس خواندن کردم.

    تا چند دقیقه قبل از سال تحوبل بود که درس میخواندم و خوشحال از اینکه می خواهم سالی را رقم بزنم که شروعش با درس است.

    در این روزها بود که به خودم می بالیدم که سال 91 کبیسه است و 30 روز داردو من یک روز بیشتر از کنکوری های سال قبل فرصت مطالعه دارم! کنکور مرا فرصت طلب کرده بود، از هر لحظه ام به راحتی نمی گذشتم.

    در این زمان ها کلاسهای فشرده جبرانی کنکور شروع شده بود. من فقط 2 درس را کلاس میرفتم اما همین 2 درس به خاطر این کلاسهای فشرده مرا اذیت می کرد. روازانه 5 ساعت کلاس بودم و چون وقت برای درس های دیگرم زیاد باقی نمی مانداسترس سراغم می آمد.

    همین فشردگی در کنار 11 تا 13ساعت مطالعه در روز که گاه به 14 ساعت می رسید مرا از لحاظ روحی روانی خسته می کرد. فکرم بر خلاف اهدافم عمل می کرد. همین فکر مرا 3 روز با استرس از مطالعه دور نگه داشت. روزهای بسیار سختی بود... فشار روانی از یک طرف و خانواده ام نیز که فکر می کردند بریده ام از طرف دیگر...

    ساعت 10 شب 12 فروردین 92 بود، با آقای افشار احساساتم را در میان گذاشتم... به آقای افشار قول دادم که فردا رکورد جدیدی در ساعت مطالعه ام ثبت کنم و روز 13 فروردین 92 را روزی تاریخی برای عمرم رقم خواهم زد.

    از 2 شب 13 فروردین شروع به خواندن کردم. 3 ساعت خواندم و بعد از خواب 5 یا 6 ساعته شروع به درس خواندن کردم.یک حسی مرا نمی گذاشت که دست بکشم. روزی کولاک سر راه من بود. ساعتها می گذشت و هنگامی که 6:30 صبح روز بعد فرا رسیده بود ساعت مطالعه ای شاهکار تر رقم زده بودم.خستگی چشمانم برایم مهم نبود. به خودم افتخار می کردم و با زدن رکورد 17 ساعت مطالعه در روز شادی عجیبی در آن خستگی به من دست داده بود...

    ماه های پایانی بود، تمام وعده ها، قرار ها، درس های نخوانده، مرور ها، آزمون ها.... همه و همه می بایست رقم می خورد.

    زمان می گذشت... گریه ها، استرس ها، شادمانی ها، غرور، رقابت و ... به معنای واقعی کلمه احساس می شد.

    خرداد بود... ذهنم خسته شده بود... چند روز دیگر نیز مرا از درس خواندن نگه داشت تا بتوانم استرس و عذاب وجدان را با تمام وجودم حس کنم. سخت گذشت....اما گذشت....لحظه به لحظه تجربه بود...شاید اگر آن روز ها درس میخواندم سرنوشتم طوری دیگر رقم می خورد...

    باورش سخت بود اما خودم را به خط پایان نزدیک میدیدم...

    بالاخره روز کنکور فرا رسید، همانطوری که انتظار داشتم ، همان وقت، همان تیپ سوال، همان آرامش شکننده و ...

    تمام شد و 12 سال سال زندگی من در 4 ساعت خلاصه شد.....

    سایه دراز لنگر ساعت...

    روی بیابان بی پایان در نوسان بود...

    می آمد-می رفت

    می آمد- می رفت

    و نگاه انسانی به دنبالش می دوید (( سهراب سپهری ))



    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار یکشنبه 13 بهمن 1392 زمان : 19:45 نظرات (19)
    بازدید : 5033



    ساعت 6 صبح است و زنگ می زند اما قبل از آنکه دستت به سمت ساعت برسد تا صدایش را قطع کنی، صداهایی در سرت می شنوی.      

    "هنوز خیلی زود است، هنوز تاریک است ، زیر پتو بمان".
    عضلات خسته ات سرپیچی می کنند. 
    انگار فرمان حرکت مغز را نمی شنوند
    از هر طرف فریاد هایی می شنوی که همگی فرمان می دهند به سرزمین رویاهایت بازگردی و بخوابی و به درس و کنکورت بعدا برسی .
    اما تو  
    نظر هیچ یک از آنها را نخواسته ای!    
    تنها نجوای برگزیده تو، به مبارزه طلبیدن آنهاست!       
    صدایی که به تو یادآوری می کند حتما دلیلی داشته که ساعت را روی 6 کوک کرده ای!        
    پس بلند شو، از رختخواب برخیز!        
    پاهایت را روی زمین بگذار و به پشت سرت نگاه نکن    
    زیرا کارهای بسیاری پیش رو داری .کتاب هایت بی صبرانه منتظر تو هستند .

    به دنیای سختکوشی خوش آمدی     
    هر روز چیزی نیست به جز نبردی مداوم بین راه درست و راه آسان     
    ده هزار مسیر متفاوت پیش رویت کشیده می شود که          
    هرکدام خود را راحت تر از دیگری نشان می دهد.      
    می خواهی بر خلاف جهت حرکت کنی و       
    این مسیر را پشت سر بگذاری.
    با این تصمیم، با پشت کردن به راحتی ها و امنیت ها  
    و آنچه دیگران عقل سلیم می خوانند  
    قدم در اولین روز می گذاری    
    و از آن به بعد دشواری ها یکی پس از دیگری سر بر می آورند 
    باید مطمین باشی چه می خواهی!   
    زیرا مسیرهای راحتی و آرامش دائما چشمک می زنند
    آماده اند تا مانعت شوند.       
    فقط کافیست مسیرت را به سمت آنها کج کنی!       
    اما تو چنین کاری نمی کنی    
    هر گامی که بر میداری به برداشتن گام بعدی منجر می شود 
    در مسیر قرار گرفته ای!         
    فرصتی برای فکر کردن به راهی که طی کرده ای نداری.        
    در برابر حریفی ایستاده ای که او را نمی بینی 
    او را پشت سرت احساس می کنی   
    شناختی؟      
    بله خودت هستی      
    ترسها، تردیدها و نا امنی هایت...      
    همه در مقابلت صف کشیده اند تا از میدان به درت کنند         
    اما نترس       
    درست است که به راحتی نمی توانی بر آنها غلبه کنی        
    اما مطمئن باش که شکست ناپذیر نیستند     
    این سخت کوشی را به یاد داشته باش         
    جنگ بین تو و ذهنت!  
    جنگ بین جسم و شیطانی که بر روی شانه هایت نشسته    
    و دائما نهیب می زند که همه چیز بازی است  
    وقتت را تلف نکن        
    حریفانت همه از تو قوی ترند   
    نهیب های نا امنی را در تپش های تند و محکم قلبت غرق کن 
    تردیدها را در آتش درونت بسوزان       
    و به خاطر داشته باش برای چه می جنگی    
    فراموش نکن هر لحظه از عمرت معلمی بی رحم است
    او از کاه، کوه می سازد       
    در تو نقاط ضعف را می کاود    
    همان کمترین و کوچکترین چیزی که برایش آماده نیستی و فراموش کرده ای   
    تا زمانی که شیطان نفست تلاش می کند جزئیات را از دیدت پنهان کند        
    این پرسش باقیست   
    آیا همه ی کارهایی که باید انجام می دادی را به اتمام رسانده ای؟    
    مطمئنی؟      
    و هنگامی که پاسخ مثبت است        
    یعنی همه ی کارها را انجام داده ای و کاملا آماده ای  
    وارد میدان شو
    و با جسارت تمام با دشمنت رو در رو شو!      
    دشمن درونت  
    وقت آنست که مبارزه را آغاز کنی       
    به قلمرو دشمن برو    
    شیری هستی در قلمرو دیگر شیران   
    همگی در پی یک شکار هستید        
    در قحطی ای جانکاه که دائما یاد آوری می کند
    پیروزی تنها گزینه ای است که می تواند تو را زنده نگه دارد     
    پس باور صدایی را که می گوید تو می توانی اندکی سریع تر بدوی     
    تو می توانی   
    می توانی او را سخت تر زمین بزنی   
    شانس، آخرین آرزوی رنگ باخته و دم مرگ آنهاییست که معتقدند پیروزی تنها یک شانس است
    در حالی که کار و زحمت نصیب کسانی می شود که می دانند باید برگزینند    
    پس همین حالا تصمیم بگیر     
    سرنوشت منتظر کسی نمی شود     
    و هنگامی که زمانش فرا رسد 
    و هزاران هزار صدا در سرت فریاد کردند که آماده نیستی        
    تو تنها به نجوایی آرام گوش بسپار      
    که می گوید تو آماده ای        
    تو مهیا شده ای        
    حالا همه چیز به تو بستگی دارد        
    انتخاب کن...   
    پس برخیز و بدرخش و امروز را به مصداق منحصر به فرد ترین روز کنکوری خودت رقم بزن

    تمام این دنیا تحت سیطره تو خواهند بود ، اگر فقط و فقط به خودت ایمان داشته باشی و بر دشمن درونت غلبه کنی و به سمت آرامشی توام با ستیز گام برداری

    در این راه پر پیچ و خم و در 5 ماه باقی مانده برایت از خدا بهترین ها را می خواهم ای عزیزترین مخلوق خالق زیبای مان خداااا

    برایت آرزو می کنم یر سختی ها و ضعف ها غلبه کنی و در نهایت به چیزی که استحقاق آن را داری برسی ؛ گرچه در این نیمه اول هر از گاهی سست و منفعل بودی ، ترازهای ضعیف آزارت میداد و حرف و کنایه ها و شرایط سخت و هجمه های فراوان انتخاب را برایت دشوار می ساخت ... اما میخوام به تو بگویم که فقط و فقط خودت باش

     در بیکران آسمان آبی سرنوشت پرواز کن و سرور و شادی که سرچشمه از بیکران خارق العاده ترینروزهای وجودت هست با تلاش و ممارست فراوان نشان بده

    آرزوی تو یه گوشه از جهان...هست واسه رسیدن بهش باید بری باید بخونی باید تلاش کنی حقت هست .. نه کسی جاشو میگیره و نه کسی برش میداره اون فقط و فقط برای توئه حالا تصمیم با خودته تلاش کنی و ارزوی گمشده و چندسالتو پیدا کنی یا بشینی و روزای از دست رفتتو بشماری بشینی و از نرسیدن و نشدن بگی ...کی راهتو بسته؟برو دنبال ارزوهات ...حق تو موندن و غصه خوردن نیست حق تو اشک ریختن تو روز کنکور نیست حق تو شادیه ...یه لبخند از ته دل یه شوق عمیق که شادیشیو  تو رگهات حس کنی   واسه لبخند خودت ...واسه دل خودتم که شده بجنـــگ ...کاش میدونستی شرایطی که خدا به تو داده ...فرصتی که بهت داده واسه تغییر ...به هرکی نداده و این شانس توست ...قدر بدون ثانیه هات رو... شاید دیگه فرصت نداشته باشی واسه ارزوهات بجنگی

    تا دیر نشده یه تغییری تو زندگیت بده

    رویای گمشدتو پیدا کن

     

    و در نهایت تو می توانی ... اگر به شکوه درونت پی ببری


    مشاوره برنامه ریزی تا کنکور تلفنی ویژه شهرستانی ها


    09358960503


    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار شنبه 12 بهمن 1392 زمان : 20:19 نظرات (11)
    بازدید : 11126

    سلام

    شاید تا موضوع رو دیدین خیلی هاتون مشتاق شدین تا این داستان رو بخونین وشاید خیلی هاتون هم گفتین چه داستان مسخره ای!ولی بهتره زود قضاوت نکنین و صبر کنین تا آخر داستان تموم بشه بعد قضاوت کنین

    این داستانی که میخوام براتون تعریف کنم یک داستان واقعی هست که بخشی از خاطرات کنکوری من رو تشکیل داد و شد بهترین خاطرات دوران کنکورم!

    پارسال 3 بهمن ساعت 4 عصر بود که به آقای دکتر زنگ زدم.آقای دکتر گفتن اول تو حرف میزنی یا من؟سوالمنم چون خجالت میکشیدم خجالتگفتم اول شما حرف بزنینبه من زنگ بزن!تا اینکه صحبت های آقای دکتر تمام شد و گفتن حالا نوبت تو هست که سوالاتت از من بپرسی من چند لحظه ای سکوت کردم و هر چی فکر کردم یادم نیومد که چه سوالی داشتم بپرسمآخ.آقای دکتر وقتی سکوت من رو دیدن فکر کردن که میخوام دوباره غر بزنم و خودشون شروع کردن به روحیه دادن.منم حرفی نزدم که قضیه اصلا این نیست و من سوالام یادم نمیادقهر.بعد از کلی حرف زدن ،آقای دکتر گفتن "بیا تو تا آخر اسفند درس بخون و هیچی غرنزن اگر پیشرفت نکردی بعد از عید هرچی دلت میخواد غر بزن و منم همه ی غر زدن هات تحمل میکنم"بعد خندیدنخنده و گفتن"ایا بنده وکیلم"اون موقع بود که من خندیدمخنده و گفتم من فعلا میخوام ادامه تحصیل بدماز خود راضیبعد آقای دکتر گفتن تا شب وقت داری جواب رو به من بدیبه من زنگ بزن.منم هر چی زور زدم که بکنمش فردا نشد و گفتن الا و باللا فقط تا آخر شب وقت داری فکر کنی و جواب بدیوقت تمام.بعد از اتمام تماسم نمیدونستم بخندم خندهیا تعجب کنمتعجب.همون حرف آیا بنده وکیلم باعث شد که شب چنین اسمسی به آقای دکتر بدم"سلام ،با اجازه پدر و مادرم بله!از فردا من و همسرم میریم ماه عسل و قراره کلی خوش بگذرنیم و ..."آقای دکتر جواب دادن "خیلی خوبه،قبول میکنم.پس دل بده و بخون"به این ترتیب شخصیت های داستان ما شکل گرفت

    عروس:فاطمه شیرازینیشخند

    داماد:درسنیشخند

    حاج آقا:آقای دکتر افشارقهقههقهقههقهقهه

    خواهر شوهر:قلم نیشخندنیشخند

    مادرشوهر:کنکورنیشخندنیشخند

    مهریه:رتبه 1 کنکور92،تراز 8000 قلم چی و 1374 سکه تمام نیشخنداز خود راضی

    اون شب بعد از چند تا اسمس دادن به آقای دکتر گفتم همسرم داره صدام میکنه و من باید برم .آقای دکتر هم جواب دادن "عجب خانم خوبی هستیااااا ،آفرینتشویق"از فردا صبح زندگی جدید من آغاز شد.من و درس رفتیم ماه عسل عینک!دیگه درس واسم درس نبود واسم همسر بودلبخند.دیگه به کتاب هام به شکل کتاب نگاه نمیکردم چون دیگه شده بود بخشی از زندگی من.صبح که از خواب بیدار میشدم به خودم میگفتم آدم وقتی بیدار میشه به همسرش صبح بخیر میگه پس منم باید به همسرم صبح بخیر بگم و میرفتم چند تا لغت زبان حفظ میکردم به معنای صبح بخیر گفتن به همسرم.هر وقت میخواستم برم بیرون به خودم میگفتم آدم متاهل با همسرش میره بیرون .برای همین حتی داخل خیابون و تاکسی هم کتاب دست میگرفتم و میخوندم.وقتی میخواستم غذا بخورم میگفتم آدم بدون همسرش غذا نمیخوره و سر غذا خوردن هم با همسرم بودم.کل زندگی من شده بود همسرم چون عاشقش بودم.قلباوایل از کارم خجالت میکشیدم خجالتحتی از آقای دکتر.فکر میکردم تو دل خودشون میگن فاطمه چه افکار بچگانه ای داره تا اینکه وقتی یکی از پست های انگیزشیشون در سایت کنکور دیدم آخرش نوشته بودن"اگر میخواهی مثل آهو و خرگوش تر و فرز و زرنگ بشی ، باید پشت سر خودت ترس شیر و روباه رو حس کنی ؛ از شرایط پیش اومده دیگه ناراحت نباش ، چون این شرایط موقعیتی رو برات به وجود آورده که از الان در همین 5 ماه خودت رو نشون بدی . با درست ازدواج کن و تا به اون حس قشنگ رضایت از خودت نرسیدی ، شب نخواب".اون موقع بود که فهمیدم نه تنها نباید خجالت بکشم بلکه باید به وجود چنین همسری افتخار کنم.از خود راضیچون همسرم از همه مشهورتر بود.همسرم تنها کسی بود که تا هزاران سال پیش و هزاران سال بعد حضورش در جامعه لازمه.آدم باید به وجود چنین همسری افتخار کنه.من بهترین همسر دنیا داشتم.داخل مدرسه همیشه معلم ها از همسرم تعریف میکردن و منم با دقت گوش میکردم چون تعریف کردن از همسرم به آدم حس خیلی خوبی میده.دیگه از خراب کردن آزمون های قلم چی ترسی نداشتم چون به خودم میگفتم خواهرشوهر اگر خواهرشوهرگری درنیاره که خواهرشوهر نیستنیشخند.همیشه تلاش میکردم خودم رو برای دیدن خواهرشوهرم آماده کنم .ما هر از دوهفته میرفتیم خونه ی خواهر شوهرم مهمونی.برای همین مجبور بودم در طول هفته همه ی تلاشم بکنم تا دل خواهر شوهرم به دست بیارم چون بالاخره خواهرشوهره و اگه جوابش منفی باشه زیر دل مادرشوهر میره و نمیذاره مادرشوهر رضایت بده.فردای اون روز که به آقای دکتر زنگ زدم به من زنگ بزنبهم گفتن چه خبر از همسرت منم گفتم خیلی خوب هست.آقای دکتر هم گفتن چه خوب!یک روز به آقای دکتر اسمس دادم من از دست همسرم چیکار کنم میترسم از بس تست میخوره چاق بشه!نیشخندخیلی شکمو هست!میترسم از بس چاق بشه از درخونه دیگه نتونه رد بشه!نیشخند

    ما هر روز یه جای دیدنی میرفتیم یک روز میرفتیم دریا یک روز جنگل و یه روز دیگه ...

    حتی یادمه هر شب به اقای دکتر اسمس میدادم میگفتم کجا رفتیم.

    یک شب حدود ساعت 8 بود که بهشون گفتم من و همسرم اومدیم پارک.آقای دکتر فکر کردن پارک واقعی.بهم گفتن باشه ولی زود برگرد.منم گفتم چرا؟؟؟سوالآقای دکتر هم که تازه متوجه شدن پارک خیالی گفتن آهان!از اون پارک ها!پس بمونچشمک!منم گفتم اگر پلیس نگرفتمون 1 شب برمیگردیمنگران.دیگه با دوستام کمتر حرف میزدم چون به خودم میگفتم همسرم راضی نیست این قدر با دوستام رفت و آمد کنم و سعی میکردم بیشتر پیش همسرم باشم.خلاصه سرتون درنیارم اینجوری بود که کل زندگی ما شد همسرم!اولین دیدارمن با خواهر شوهر بود که با کلی استرس رفتم .طبق عادتی که داشتم نتیجه آزمونم رو خودم نگاه نمیکردم و آقای دکتر میدیدن و اشکالاتم میگرفتن چون وقتی نتیجه ایده آلم نبود خیلی ناراحت میشدم و درس نمیخوندم!عصر اون روز بود که به آقای دکتر اسمس دادم میدونم خواهر شوهرم من رو نپسندیده دل شکستهولی من به عشق همسرم بازم تلاش میکنم.تو دلم هزارتا فحش به خواهر شوهرم میدادمعصبانی .دلم از دستش پر بود و هی بهش توهین میکردمعصبانی.داخل مدرسه با بچه ها زیاد شوخی میکردیم یکی از اون شوخی ها همسر خیالی بود ولی هسر خیالی من واقعی تر بود .فردای اون روز که رفتم مدرسه بچه ها گفتن چه خبر از همسرت؟(اون ها قضیه رو نمیدونستن و برای شوخی میگفتن)منم گفتم دیروز با خواهر شوهرم دعوام شدقهر و همش سر همسرم خالی کردم و بعدشم خندیدمخنده.اون موقع بود که یکی از دوستام بهم چیزی گفت که تا همین الان فراموشش نکردم گفت همسرت چه تقصیری داشته سر اون خالی کردی!!!!اون به شوخی گفت ولی من جدی گرفتمش و از حرفش خیلی خوشم اومد.همسرم من رو دوست داشتقلب و نباید به همسرم چیزی میگفتم.ظهر که برگشتم از مدرسه دیدم آقای دکتر اسمس دادن که آفرینتشویق و ترازت این شده.با کلی استرس استرسجواب دادم بدون غلط؟گفتن نه با غلط که بدون غلط مسلما خیلی بیشترم میشه!از شدت تعجب تعجبرفتم پای اینترنت و تا خودم کارنامم ندیدم باور نکردم.وقتی ترازم رو دیدم کلی دعا جون خواهر شوهرم کردم بغلو به خودم میگفتم چه خواهرشوهر خوبی داشتم و خودم خبر نداشتم.متفکر

    یادم رفت از مادرشوهرم براتون بگم.مادرشوهرم خارج از کشور زندگی میکرد و قرار بود تیر بیاد ایران.6 تیر اومد خونمون برای خواستگاری و بعد از 1 ماه تحقیقنیشخند درمورد من 12 مرداد خبر رضایتش رو بهم داد.من و همسرم ازدواج کردیم و 21 شهریور بچه دار شدیم .اسم بچمون رو گذاشتیم آی تی.حالا ما شیراز زندگی میکنیم و ی زندگی ایده آل داریم.یک زندگی بدون دغدغه!از ازدواجمون خیلی راضی هستیم و به خودمون میبالیم که چنین خانواده ای داریملبخند

    داستان زندگی ما این بود.شاید از نظر خیلی هاتون مسخره بیادسبز ولی خواهش میکنم زود قضاوت نکنین و تا آخر بخونین.شاید این طرز تفکر خیلی مسخره بیاد سبزولی همین طرز تفکر باعث شد که روزی 14 ساعت بخونم،از درس خوندن خسته نشم وبا لذت بخونم،همه جا  درس بخونم و هیچ وقت اتلافی نداشته باشم واز همه مهم تر بعد از 5 ماه به تراز دلخواهم برسم!شاید اگر اون طرز تفکر نداشتم به چنین خوشبختی نمیرسیدم!من حاضرم همسرم رو به همتون ببخشمبغل.نه به این خاطر که دوسش نداشته باشم!نه!!!!!من عاشق همسرم هستمقلب .ولی دلم میخواد شما هم از این همسر خوب استفاده کنین.به قول خیلی ها همسر خوب نعمته!حتی اگر بخواین میتونم آقای دکتر رو راضی کنم دفتر مشاورشون رو به دفتر اسناد رسمی تبدیل کنن و برای تک تک شما صیغه ی عقد بخونننیشخندنیشخندنیشخندمن حتی حاضرم هزار تا هوو داشته باشم!این انتخاب با شماست.دوست دارم بیاین همین جا داخل نظرات با خودتون عهد ببندین و فقط جواب بدین بله و زندگی جدیدتون رو آغاز کنین.بیاین یک بار هم که شده درس رو نه به خاطر کنکور بلکه به خاطر دوست داشتن بخونیم

    روش های انگیزه گرفتن هر کسی با کس دیگه ای فرق داره.چرا همیشه منتظرین تا کسی بیاد بهتون انگیزه بدهناراحت.چرا خودتون برای خودتون انگیزه ایجاد نمیکنین؟فکر نمیکنم کسی روش من اجرا کرده باشه؟من همیشه با چیزهایی انگیزه میگرفتم که مسخره بود ولی حسابی بهم انگیزه میداد.یکی با تشویق مامان و یکی با ترس بابا و یکی مثل من هم با ازدواج یا جشن تولد و...

    به حرفام فکر کنین

    منتظر نظراتتون هستم(دوست دارم هزار تا عروس یا هزار تا داماد  داخل این پست داشته باشیم)

     

    سه بهمن سالروز ازدواج من و درس مبارک باد

     

    دوست دارم نظراتتون رو یا اینجا یا وبلاگ خودم بگین

    منتظر نظرات خوشکلتون هستم

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    fshirazi پنجشنبه 03 بهمن 1392 زمان : 11:51 نظرات (116)
    بازدید : 8597

    سلام



    بازم یک جلسه مشاوره از کارگاه های موفقیت تحصیلی کنکور استاد افشار انرژیک ترین مشاور کنکور


    تصمیم داریم این همایش دیگه به عنوان آخرین تلنگر به کنکوری هایی باشه که از خودشون راضی نیستن و میخوان تغییر کنن

     و همچنین اونایی که شروع نکردن یا دم به ساعت ساز نشدن کوک می کنن و ...

    از همه این بچه ها میخوام که اینبار که این همایش ماهانه گوش کردن به شددددددت فکر کنن و تصمیم بگیرن و راه شون انتخاب کنن

    خداوند بزرگ و مهربون به قدم های کوچک تون برکت فراوان بده انشالله


    شماره پیامک جهت رزرو مشاوره تلفنی ماهانه استاد (بهمن _ ظرفیت 3 نفر)

    09358960503

    برنامه ریزی . مشاوره و نظارت ( مشاوره ماهانه)

    سوال و جواب و بحث گفتگو و رفع اشکال (مشاوره تک جلسه ای)


    دانلود همایش از از مدیافایر


    لینک کمکی از پیکو فایل

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار دوشنبه 30 دی 1392 زمان : 12:26 نظرات (38)
    بازدید : 7146

    این روزا سرشارم از امید و حس خوب

    ...سرشار از خواستن و توانستن

    سرشار از عشق ...عشق به هدف ِ زیبام

    سرشار از انگیزه برای شروع دوباره

    عشق و امید به روزایی خوبی که در راهه

    امید به دستانِ پر از بخشش و مهربونیه یگانه پروردگارم


    قدم به قدم تلاشهات

    ثانیه به ثانیه تلاش و نفس کشیدن با حضور خدا یعنی خود خود معجزه

    و این تویی که راه و هدف را باهم می آمیزی و به سمت کمال با بی نهایت ماورای وجود ، برای رسیدن آرامش از بالاترین عیار طلای هم اکنون (زمان) استفاده می کنی


    ی عذرخواهی بخاطر تاخیر در پاسخ دهی به سوالات نظرات . به اطلاع می رسانم به دلیل تغییر سرور سایت مرجع و کمبود فضای موقتی از پاسخ دهی به سوالات شما عزیزان تا پایان هفته جاری معذوریم و انشالله از 26 دی به مرور به قطع به سوالات گذشته نیز پاسخ داده خواهد شد . عزیزانی که برای مشاوره با استاد پیام خصوصی با ایمیل فرستادن فقط کافی هست اسم خودشون به شماره ایشون (09358960503) پیامک کنند تا بتونن وقت تلفنی در اسرع وقت بگیرن . ظرفیت مشاوره خصوصی بهمن ماه هم در حال تکمیل هست و علاقه مندان می تونند هرچه سریع تر برای مشاوره خصوصی ماهانه (تلفنی) ثبت نام کنن


    دانلود سخنرانی مشاوره ای از پیکو فایل


    دانلود مشاوره تحصیلی از مدیا فایر




    همایش قبل 17 دی ماه

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    بازدید : 5062

    سه شنبه 17 دی ماه 1392
    تو دریایی و من همش فکر آب ...

    ...این روزا سرشارم از امید و حس خوب

    ...سرشار از خواستن و توانستن

    سرشار از عشق ...عشق به هدف ِ زیبام

    عشق و امید به روزایی خوبی که در راهه

    امید به دستانِ پر از بخشش و مهربونیه یگانه پروردگارم


    حالا جاده ی ارزوهات برف شدن و این ردپای زیبای توست که داره تو روزای سخت خودنمایی میکنه...



    با قدرت ادامه بده که پشت این روزای سرد...گرمای رسیدنه ...رسیدن به قله ارزوهات ...با اینکه سرمای این روزا پاهاتو بی رمق کرده و دستاتو بی جون اما گرمیه عشق به هدفت تو رگهات جاری میشه و میپاشه به ثانیه هات و یَخِشونو آب میکنه...و بهت شوق دوباره میده ...وقتی برمیگردی و نگاه میکنی به همه روزایی که موندی و ادامه دادی لبخند رضایت  رو لبت میشینه و حس ادامه دادن تو دلت چندبرابر میشه

    دانلود همایش از مدیافایر

    دانلود از پیکو فایل

    پذیرش مشاوره تلفنی ماهانه (برنامه ریزی،نظارت و آموزش)
    فقط برای 4 نفر ظرفیت خالی

    توسط دکتر افشار
    علاقه مندان برای ثبت نام پیامک بفرستن : 09358960503

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار سه شنبه 17 دی 1392 زمان : 11:58 نظرات (16)
    بازدید : 5035

    منت خدای را عزوجل،که طاعتش موجب قربتست و به شکر اندرش مزید نعمت.

     

    هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون بر می آید مفرح ذات.

     
    پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شکری واجب

    سلام به همه

    همه ی کسایی که برای زندگی دنبال بهونه میگردن...

    اگه می خوای رو اوج باشی باید تند تند بال بزنی

     این روزا  هوای بارونی و برفی فوق العاده و بی نظیره...

    و انرژی مضاعفی رو بهمون منتقل میکنه...

     از پنجره به بیرون نگاه می کردم، به بارونی که تند و تند می بارید و

    که یکدفعه چشمم افتاد به پرنده هایی که در حال پرواز کردن تو اسمون بودن ،

    یه پرنده رو دیدم که با وجود اینکه قطره های بارون

     

    تند و تند بهش می خوردند بازم بال میزد اینقدر تند، تند بال میزد که فکر کردم

    حتی برخورد ضربه های بارون رو  روی بالهایش حس نمیکنه!

    و خیلی سریع اوج گرفت و بالا رفت و کوچیک شد...

    چشمم بهپرنده ی دیگه ای افتاد که کمی بال زد و بعد پایین اومد و

    رویسقف خونه ای نشست .

     

    چند دقیقه اونجا نشست و هیچ حرکتی نکرد ...

    بارون دیگه بند اومده بود ولی اون پرنده هنوز نشستهبود.

    بعد هم رفت و روی زمین پشت بام یه خونه دیگه نشست..

    اما اون پرنده اولی با وجود اون بارونشدید بال زد و بالا و بالا تر رفت...

    خدا با پدیده های اطرافمون با ما حرف میزنه ...

    همه اینا نشانه ها هستند...

    با دیدن اون پرنده ها یادم اومد که:

     اگه می خوای رو اوج باشی  باید تند تند بال بزنی...

     

    زندگی جای توقف نیست . اگه وایسی می افتی!

     

    می افتی و به عقب میری یا همون جایی که هستی باقی میمونی...

     

    یاد جمله ی اقای گابریل گارسیا مارکز افتادم که میگن:

    همه دوست دارند که در اوج باشن و در اوج زندگی کنن

     

    اما چه زود راه رسیدن به اوج را فراموش میکنند...

     

    ادما چه زود یادشون میره هدفشون رو ...

    مسیری رو که میدونن چیه و اونا رو به هدفشون میرسونه

     

    اما واردش نمیشن!...

    نمی خوام نمی خوام که تو مثل اون کبوتر دومی که فقط تماشاگر بالا رفتن و اوج

     

    گرفتن بقیه کبوترا بود تماشاگر اوج گرفتن دیگران باشی...

    بشینی و برای دیگران دست بزنی ...

     

    تو به این دنیا نیومدی که تماشاگر باشی! ،

    اومدی که مثال بشی ،

    بزرگ بشی و به اوج برسی.

     

    خودت میدونی باید چیکار کنی ...

    اما قبل از هر چیز اول باید خودت خودتو باور کنی

    اگه خودت به اهداف خودت بخندی ، که چه طور ممکنه من به هدفم برسم

    انتظار داری کائنات چه جوابی بهت بده ! تو حتی خودتو باور نداری!

    اما همش میگی من باید اول بشم و ...

    پس قبل از هرچیز به خودت اعتماد کن مطمئن باش که اگه بخوای میتونی

    چون غیر ممکن وجود نداره !

    اینو خیلیییییییییییی از انسانهای موفق اثبات کردن...

    صحنه های پیروزیتو توی ذهنت مرور کن ،

    اگه فکر میکنی خودت رو باور نداری از خودت بپرس چرااا؟

    چرا من نتونم اول باشم ؟؟!!

     بعد ایراد کارت رو پیدا کن و حذفش کن

    اون وقت به خودت ایمان میاری که میتونی اول بشی

    چون ایراد کارت رو پیدا کردی...

    این جمله ی اقای بیل گیتس رو خیلیییی دوست دارم:

    بارها به خود گفته ام وقتی همیشه قرار است یک نفر اول شود

    چرا ان نفر مننباشم؟

    هیچ وقت برای این سوال جوابی پیدا نکرده ام که مرا وادار به عقب نشینی کند.

    اگرقرار باشد کسی اولین باشد ان فرد باید بیل گیتس باشد .

    به من بگویید چرا نه؟تا از حرف خودبازگردم...!!

    پس با تماااااااااااااام قدرت   بجنگ ،

    حتی اگه همه ی اطرافیانت تماشاچی هستن تو بلند شو و

     

                                             پرواز کن...

    واسه رسیدن به هدفت نباید ساکن باشی ،

    باید تند تند بال بزنی تا نیفتی...

     

    و یادت باشه که:

     

     "انسان های موفق کارهای متفاوتی انجام نمیدهند

    بلکه کارها را به شیوه ای متفاوت انجام میدهند..."


    میخوام یه بار دیگه این سوال رو از خودت بپرسی :

    ایا هرچی داشتی واسه رسیدن به هدفت گذاشتی؟!!!( چیز کمی نیست همه ی زندگیشون !

    خیلی حرفه ...زندگی ای که فقط  یکبار به هر انسانی عطا میشه ، )

    ایا برای دیدن یه لبخند کوچیک

    فقط یه لبخند کوچیک کسایی که تمااام زندگیشون رو برای من گذاشتن به اندازه

    کافی تلاش کردم؟

                                      فقط یه لبخند کوچیک!


     این پست با پستهای قبلی ام یه کم متفاوته ،

    -وقتی که به دنیا اومدم نمیدونم چه شکلی بوم مامانم میگه

    خیلیییییییییییییییییییی بامزه و دوست داشتنی بودم!

     

    مامانم ایــــــــــــــــــــنقدر دوستم داشت که از همه ی همه ی

    ارزوهاش به خاطر من گذشت!


    مامان میگفت یه ارزوی خیلی بزرگ داشته ولی

    هیچ وقت نتونست بهش برسه...

    میگفت

    کوهی هست که بالای قله اش گلی هایی هستن که

    هرکی بچیندشون همه ی ارزوهاش بر اورده میشه...

    اما حیف که من دیگه پیرم و...

    یه کم فکر کردم

    اره من باید میرفتم و ارزوی مادرم رو براورده میکردم

    اخه اگه اون نبود من به هیچ کدوم از ارزوهام نمیرسیدم ...

    اگه اون نبود شاید منم هیچ وقت نبودم ...


    این بود که تصمیم گرفتم

    این تصمیمم رو به  دوستام گفتم اونا بهم خندیدن



    چپ چپ نگام کردن!!


    گفتن تو ! تو میخوای بری بالا عمرا نمیتونی!

    تو هیچ وقت نمیتونی به ان هدفت برسی ، تو کوچکتر از این حرفایی...

    تو...

    اولش ناراحت شدم اما ...


    اما من همون لحظه یاده مادرم افتادم که  برای اینکه

    من به ارزوهام برسم

    از همه ی زندگیش گذشت...


    دیگه صدای اونا رو نمیشنیدم...

    انگار نا شنوا شده بودم

    از اونا جدا شدم و با خودم عهد بستم

     

     باید ارزوشو بر اورده کنم

    حتی اگه بمیرم...!!!

    به بهترین دوستم گفتم


    اون بهم هیچی نگفت و رفت...

    چند روز بعد دیدم که اون خودش عزم سفر کرده و رفته  تا گل ارزو بچینه!

    خیلییییییییییییییییییی عصبانی و ناراحت شدم یه حس عجیبی داشتم ،


    رفتم خونه وشروع کردم به گریه

    مادرم که تعجب کرده بود منو دید و گفت چی شده؟

    من همه چیزو براش گفتم و او گفت:

    حالا میخوای چیکار کنی پسرم؟

    گفتم :من تصمیمم رو گرفتم مادر میخوام برم و هر طور که شده اون

    رو از قله میارم پایین

    تمااااااااااام تلاشم رو میکنم و اونو به پایین میکشم ، تمام هدفم اینه ...

    مادرم دستم رو گرفت و من رو نزدیک رشته کوهای متعدد اون ناحیه برد


    نگاه کن پسرم چی می بینی؟

    نگاه کردم ، روی هر قله ای افراد مختلف و زیادی بودن که

    هر کدوم مسیر خودشون رو میرفتن...


    یکی با چوب

    یکی با طناب

    یکی با دستاش

    یکی....

    گفتم اوه مامان چقدر زیادن...

    مادر گفت : ببین پسرم هیچ کس نمیتونه جلوی تو رو برای رسیدن

    به هدفت بگیره

    تو مسیره خودت رو داری و دوستت هم مسیر خودش

    قله ی تو برای تو ائه

    حالا این تویی که تصمیم میگیری که برسی به اوج قله ات یا 

    پشت کنی به قله ات و

    بالا رفتن دیگران رو ببینی همه ی زندگی و هدفت رو بذاری

    برای پایین کشیدن دیگران که

    در این صورت اونا مسیر خودشون رو میرن بالا اما تو همونطور

    پایین ایستادی تا بتونی

    دیگران رو هم بیاری پایین...

    برای چی؟

    ایا اینطوری تو میری بالا و به هدفت میرسی؟؟

    ایا بالا رفتن یا پایین رفتن دیگران تاثیری در رسیدن تو به هدفت داره؟؟

    یا میتونی بایستی پایین و برای بالا رفتن انها دست بزنی و بگی ،

    اون طناب داشت و...

    من نداشتم

    اون ...

    هیچ چیزی جز تلاش و پشتکار تو نمیتونه تو رو به اوج قله ات برسونه... 

    کافیه خودت رو + توانایی هایت ( که فقط مخصوص توائه)

    باور داشته باشی...

    حسادت فقط تو رو پایین قله ات نگه میداره...

    اینم یادت باشه هیچ وقت هیچ کس نمیاد و بگه

    بفرمایید این موفقیت شماست تقدیم به شما و

    تو رو بالا ببره!!


    خودت باید به دستش بیاری!!!

    یه کم فکر کردم ، حق با مادر بود ...

    تصمیمم رو گرفتم

    متشکرم مادر من اون گل رو به دست میارم

    مادرم گفت برو پسرم ولی یادت باشه

    وقتی خسته شدی واینسا بدو!!!!!


    از کوه بالا رفتم با قدرت و پر انرژی خیلی از مسیر رو بالا رفتم

    به نیمه های راه رسیده بودم

    خسته بودم ...

    توی راه یکی از دوستای قدیمیم رو دیدم

    کمی باهاش صحبت کردم که یکدفعه 

    شروع کردم به قضاوت کردن راجع به یکی از دوستام

    داشتم ادامه میدادم که دوستم گفت وایسا !

    چرا قضاوت میکنی؟

    تو چه میدونی چرا ؟! و دلیلش چیه؟!

    اصلا به ما چه ربطی داره!

    مهم نیست دیگران چیکار میکنن

    یادت باشه وقتی که میذاری واسه انالیز دیگران

    فقط تو رو ازهدفت دور میکنه چه سودی داره

    قضاوت کسی که جاش نبودی

    دوستم راست میگفت اشتباه کردم

    من باید فقط به فکر هدفم باشم...


    توی این مسیر درسای زیادی گرفتم

    هیچ وقت از حقم نگذرم...


    یاد گرفتم اگه از یه مسیر رفتم و نشد از یه مسیر دیگه برم

    اما نایستم و ناامید نشم...

      نباید تحت هیچ شرایطی کم می اوردم ...

    آخرای مسیر پاهام خیلی درد میکرد خیلییییییییی

    کفش هام رو در اوردم ...

    فقط چشمام رو بستم و چهره ی مادرم و تلاشهایش 

    برای من رو یادم میومد ...

    یادم اومد به خاطر من پا گذاشت رو ارزوهاش

    حالا من چطور میتونم از زندگیم براش نگذرم

    چطور میتونم برگردم توی و چشمای پر از امید و مهربونش

    نگاه کنم و بگم

    نتونستم!!!!

    نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه

    هرگز نمیذارم

    تا وقتی که نفس میکشم نمیذارم

    پاهام زخم شده بود

    و خون میومد اما با وجود درد بالا رفتم

    رفتم

    رفتم

    و بالاخره به اوج قله رسیدم و ...


    دستام کوچیک بود

    ولی تونستم

    و لبخند واقعی شو دیدم


     

     برای همــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه ی

    دنیام جنگیدم

    و میجنگم...

    تو برای همه ی دنیات آنطور که باید میجنگی؟؟؟؟



    به هدفت و اینکه بهش میرسی باور داشته باش.
    حس پیروزی رو تو چهره ات نشون بده.بگذار بقیه هم با دیدن تو قانع شوند که

    تو میتوانی..

    چشم رو هم بزاری تیر93 اومده و باید نتیجه ی 1 سال زحمتتو ببینی...

    بیا ماشین زمان رو بگیر دستتو خودتو ببر به تیر93...

    ببین از خودت راضی هستی؟!ببین این 1سال واقعا بهش می ارزید؟!

    بخدا اگه بدونی چه لذتی داره پیروزی....

    چه لذتی داره وقتی 1سالتو نگاه کنی و پشیمون نشی.

    تا حالا شده از 1 اتفاقی پشیمون شی اما بهت فرصت بدن که جبرانش کنی؟

    بیا این فرصتو به خودت بده.

    بزار تیر93 خوشحال باشی.هی افسوس نخوری .اگه اینکارو میکردم!!!اگه کمتر smsبازی میکردم!!!!!اگه یه خورده مهمونیو tvرو کمتر میکردم!!!!حتی اگه اینترنت انقدر نمیومدم!!!!و هزارتا اگر دیگه که وقتی ده هزاربارم تکرار کنی چیزی عوض نمیشه.


    پس فرمون زندگیتو دست بگیر.

    بلند شو ...استارت بزن...

    زاویه ی دیدتو عوض کن.


    بزار متفاوت باشیو البته قابل تحسین.

    و این همیشه یادت باشه که

    پنیر مجانی فقط تو تله موش پیدا میشه.

    پس بیا تصمیم بگیرو به خودت قول بده زندگیتو خودت بسازی نه تقدیر.

    و تو این راه کسی بیشتر از خدا همراهت نیست.

    بهترینها مال شماست اگر فعل خواستن رو صرف کنید.


    اگه تو بخوای مطمئن باش که میتونی

    کافیه که بخوای چون

    impossible is impossible


    - از شکستت درس بگیر و فکر نکن که با دست روی  دست گذاشتن و نا امید شدن

    چیزی عوض میشه. نه دنیا داره میره و منتظره تو نمیمونه پس نذار که این ثانیه هات

    هم از دست برن.

    یه جمله است که شاید خیلی شنیده باشید ولی دوست دارم دوباره بگم تا یادتون

    بیاد :انسان ها هیچ وقت شکست نمیخورند بلکه تلاش کردنشون رو متوقف می کنن.

    پس تلاشتو متوقف نکن چون توام به سهم خودت میتونی خیلی چیزا رو تو این دنیا

    عوض کنی...

    چون تو منحصر به فردی پس باید و باید منحصر به فرد حرکت کنی.

    با توکل به خدا شروع کن چون خدا تنها کسیه که تا ته ته دنیا

    باهاته و دستت رو میگیره تا تو رو به هدفت برسونه. پس توام دستشو محکم بگیر و

    رها نکن...

    و نهاااااااااااااااااااااایت تلاشت رو انجام بده تا به اهدافت برسی.

    شخصی از اقای ساکریت اسرار موفقیت او را پرسید ...

    ساکریت به او گفت که با او به رودخانه برود تا به او بگوید.ساکریت داخل اب راه رفت

    و از مرد خواست که با او برود... وقتی اب رودخانه بالا امد تا به شانه ی ان ها رسید

    ساکریت گردن ان مرد را گرفت و او را به داخل اب غوطه ور کرد! مرد دست و پا زد...

    اما ساکریت قوی بود . بعد از چند ثانیه ساکریت به او کمک کرد و او را بالا کشید.

    مرد نفس عمیقی کشید . در ان لحظه ساکریت از او پرسید :

    در هنگامی که داخل اب بودی چه می خواستی؟

    مرد جواب داد :هوا 

    ساکریت سری تکان داد و گفت این کلید موفقیت است.

    وقتی موفقیت ان قدر برایت مهم است که مثل هوا به ان نیاز داری انگاه به تنهایی

    ان را به دست می اوری. راه دیگری وجود ندارد.

    - پس باید هدفمون اینقدررررر برامون مهم باشه که واسه ی رسیدن بهش تمام

     

    تلاشمونو را بکنیم و هر چی داریم بذاریم ...

    اگر تو بخوای میتونی همه ی داستانو عوض کنی یه جمله ی خیلی زیبا از

    اقای بیل گیتس هست که میگه :

    مهم نیست که فقیر به دنیا میاید ،ولی خیلی مهمه که فقیر زندگی می کنید یا نه ...

    دوست داری در اینده چه جوری باشی ، چه جوری زندگی کنی؟؟؟

    پس همون کارهایی رو انجام بده که تو رو تبدیل می کنه به چیزی که دوست داری

    باشی ...

    گذشته ها رو فراموش کن ، هرکی در گذشته است ، در گذشت است...

    از همین الان نه از فردا ، همین الان شروع کن و واسه هدفت تمام تلاشت رو

    انجام بده ...

    از همین الان...

    هرگز داشته هايت را دست كم نگير...

     

    قبل از اینکه در مورد کسی قضاوت کنید
    لطفا چند قدم با کفش هایش راه بروید

    به امید موفقیت شما عزیزان و دوستان از طرف سعید از مناطق (دوستان گفتن دیگه نگیم این قسمت رو )استان ایلام .....


    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    saeed1374 جمعه 13 دی 1392 زمان : 1:02 نظرات (32)
    بازدید : 5363

     

     

     

     

     

    سلام یه سلام پر از انرژی ........

    امیدوارم امروزتو عالی گذرانده باشی و وقتی سر تو رو بالش میذاری بگی خدایا

    شکرت، امروزم عالی بود امروز خیلییییییییی از خودم راضی بودم .....

    اگه از خودت راضی نیستی چرا یه کاری نمیکنی که این رضایت به دست بیاد؟؟؟!

    چرااا؟ مگه چقدر فرصت داریم که این همه هم یه جوری بگذرونیم که اخرشم از

    خودمون راضی نباشیم ...

    مگه یادت رفته که چه هدف های بزرگی داشتی و داری؟

    مگه یادت رفته که واسه رسیدن به هدفت باید بجنگی؟؟؟

     چرا نشستی و به حرفای اطرافیانت توجه میکنی ..

    به انرژی های منفی شون ...  

    فرصتتو از دست نده و برای رسیدن به آرزوهات بجنگ..

    و یادتون باشه که: غیر ممکن غیر ممکنه...

     

    - یک سوال ازتون دارم:

    1. آیا الان و توی این لحظه از خودتون راضی هستید یا نه؟

     و اگه نه چرا؟


    این داستان بی نظیر داستان

     

    زندگیما ادماست  که 3 دسته شدیم،

    یه دسته محکم و استوار

    یه دسته تا یه جاهایی از مسیر رو              

          

    میرن ولیبعد...

    یه دسته هم که بازنده شدن براشون

    مهمنیست و  ...

    شما جز کدوم دسته هستید؟

    هر وقت خسته شدی و ناامید ، یاد

    چهره یکساییبیافت که تماام

    زندگیشون روبرایتو گذاشتن...

    یاد لبخند مادرت که وقتی موفقیتت

    رومیبینهانگار  تمام دنیارو بهش دادن ،

    و همه ی زندگیشو برات  گذاشته که تو ....

    یاد دستای پدرت که با تمام وجودش

    زحمت میکشهبه امید اینکه تو به ارزوهات برسی...

    یاد ستاره دریاییت که باید نجاتش بدی حتی اگه یه دونه است...

    یاد کسایی که با تلاش تو بشه که دنیاشون عوض بشه ...

    یاد...

    یاد خیلیا که دیدن لبخند و خوشحالیشون به اندازه ی تمام دنیا می ارزه ...

    یاد خودت که به خودت قول دادی که ...

    یاد خدای بزرگی  که بهت فرصت داده که ارزوهاتو بسازی...

    یادت باشه که:

    هر وقت هرچی داشتی گذاشتی

    خدا اولت میکنه ،

    شک نکن ...

    وقتی پاهات خسته شدن

    با قلبت بدو...



    با قلبت بدو

    نه با پاهات ...

     

     

    باور کن میتونی هر ناممکنی رو ممکن کنی ،

    وگرنه هیچ وقت بهت فرصت داده نمیشد!!

    "شما نمیتوانید زمانیکه لباس شکست پوشیده اید

    از نردبان موفقیت بالا روید"

    هیچ مانعی را باور نکن

    the dream isnt what you see in  sleep

    dream is the thing which dosent let you sleep

     

    هر جا هستی و توی هر رشته ای که فعالیت میکنی بهترین باش ... بهترین

    سعی کن تمام تلاشتو انجام بدی که بهترین در کاری که در حال حاضر در حال

    انجام اون هستی تبدیل بشی...

    "اگر کسی رفتگر خیابان است باید طوری خیابان را جارو کند که میکل انژ

    مجسمه سازی میکرد و بتهوون سمفونی می ساخت ... شکسپیر شعر

    می سرود ... و ....او باید طوری خیابان را جارو کند که رهگذران اسمانی و

    زمینی توقف کنند و بگویند اینجا یک رفتگر بزرگ زندگی می کند که کارش را

    فوق العاده انجام میدهد".                                    

                                                                                  "Martin Luther king"


    نبرد های زندگی همیشه به نفع قویترها پایان نمی پـذیرد، دیر یا زود برد با آن کسی است که بردن را باور دارد ...
    بردن را باور داشته باش!


                                                                                                                     (ناپلئون بناپارت)

     

    از دفتر روزنامه ای که در آن مشغول به کار بود اخراج شد
     
    چرا که رئیسش فکر میکرد تخیل خلاقیت و ایده های خوب ندارد.
     
    والت دیزنی: موسس شهر بازی دیزنی لند و شرکت والت دیزنی 
     
    (آفریننده میکی موس سفید برفی و..) برنده ۲۲ جایزه اسکار .

     

     

    پس از جدایی از همسر از دست دادن شغل و مرگ مادرش کتابی نوشت

    که دوازده بار توسط انتشارات مختلف رد شد

     
    جی کی رولینگ نویسنده سری کتابهای هری پاتر : پردرآمد ترین 
     
    نویسنده تاریخ و برنده عنوان “تاثیر گذار ترین زن بریتانیا”.


     
     
    معلم مدرسه اش به او گفته بود که زیادی احمق است و هیچ چیز یاد نخواهد گرفت.
    توماس ادیسون دارنده امتیاز ۲۵۰۰ اختراع که مهم ترین آنها لامپ الکتریکی است.

     

     

    توسط کمپانی سازنده موسیقی رد شدند چرا که کمپانی از صدا و

    موسیقی با گیتار آنها خوشش نیامد

    گروه بیتلز: تاثیر گذار ترین گروه موسیقی قرن بیستم با فروش جهانی

    تا ۱ میلیارد نسخه از آثار.


     
     
    تا سن چهار سالگی قادر به حرف زدن نبود.اطرافیان او را “فردی غیر اجتماعی با
     
    رویاهای احمقانه” میشناختندآلبرت انیشتن نظریه پرداز نسبیت و برنده جایزه نوبل فیزیک. 

     

     از تیم بسکتبال دبیرستانش اخراج شد و به قول خودش بارها و پشت سر هم

     
    شکست خورد
    مایکل جردن بسکتبالیست حرفه ای سابق و معروف با عنوان بهترین
     
    بسکتبالیستی که تا به حال بوده است.

    نگذارید هیچ چیز و هیچ کس جلوی شما را برای رسیدن به موفقیت

    بگیرد……

    تعدادی موش آزمایشگاهی رو به استخر آبی انداختند و زمان گرفتند تا ببینند

    چند ساعت دوام میاورند،حداکثر زمانی که موشها توانستند دوام بیاورند

    17 دقیقه بود.

    سری دوم موشها را با توجه به اینکه حداکثر 17 دقیقه می توانند زنده بمانند

    به همان استخر انداختند،اما این بار قبل از 17 دقیقه نجاتشان دادند.

    بعد از اینکه زمانی را نفس تازه کردند دوباره انها را به استخر انداختند.

    حدس بزنید چقدر دوام آوردند؟

    26ساعت !!!!!!!!!!!!

    پس از بررسی به این نتیجه رسیدند که علت زنده بودن موش ها این بوده است که

    انها امیدوار بودند تا دستی باز هم انها را نجات بدهد و توانستند این همه دوام بیاورند!


    امید، قوه محرک زندگی است.

    ساموئل اسمایلزو

     


    هیچ وقت به جملات منفی و مأیوس کننده ی دیگران گوش ندید... چون
    اونا زیبا ترین رویا ها و آرزوهای شما رو ازتون می گیرند--چیز هایی که از ته دلتون آرزوشون رو دارید !

    همیشه به
    قدرت کلمات فکر کنید .
    چون هر چیزی که می خونید یا می شنوید روی اعمال شما تأثیر میگذاره...


    پس :

    همیشه ....

    مثبت فکر کنید !

    و بالاتر از اون

    کر بشید هر وقت کسی خواست به شما بگه که به آرزوهاتون نخواهید رسید !

    و همیشه باور داشته باشید :
     
    من همراه خدای خودم همه کار می تونم بکنم...


    به امید لذت هدف و موفقیت شما عزیزان و دوستان از طرف سعید از مناطق فوق محروم استان ایلام .....



     

     

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    saeed1374 سه شنبه 10 دی 1392 زمان : 11:18 نظرات (37)
    بازدید : 4835

    سلام مجدد .........

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    ادیسون قبل از رسیدن به موفقیت 1000 بار شکست خورد

    شما بعد از چند بار شکست تسلیم شدید؟!!!!

    فقط بعد از یکبار؟!

    روزی خبرنگار جوانی از ادیسون پرسید اقای ادیسون شنیده ام برای

    اختراع لامپ تلاش های زیادی کرده اید اما موفق نشدید .

    چرا پس از ۹۹۹ بار شکست همچنان به فعالیت خود ادامه می دهید؟

    ادیسون با لحن خونسردی جواب میدهد "

    ببخشید اقا  من ۹۹۹ بار شکست نخورده ام بلکه ۹۹۹ روش یاد گرفته ام

    که لامپ چگونه ساخته نمیشود.

    "اشخاص عادی با تجربه اولین شکست دست از

    تلاش بر میدارند و به همین دلیل است

    که در زندگی با انبوه اشخاص عادی و

    تنها با یک ادیسون رو به رو هستیم.

                                                                                                          "ناپلئون هیل"

    تنها راز

    موفقیت

    تویی!

    خودت رو باور کن

    فقط اگه خودت رو باور کنی

    میتونی دنیات رو عوض کنی...

    یه وقتایی خسته و ناراحت میشی و شاید نا امید !

    اما بلند شو و

    چشمات رو ببند چهره ی کسی رو تصور کن که

    تو مسئولی

    لبخند رو رو لباش بنشونی ،

    شادی رو چشماش بیاری و

    ارزوهاییش رو که به خاطر تو فراموش کرده برایش بسازی

    تو رو خدا برای ارزوهات ، برای ارزوهاش

    بجنگ....

    خودت باش اونطور که دوست داری

     

    اونطور که ارزوته

     

    اونطورکه خوشحال هستی

     

     

    بزرگ فکر کنیم و یه جوری به اطرافمون نگاه کنیم که :


    "کاش عظمت در نگاه تو باشد


     نه در ان چیزی که به ان مینگری"

    "من اگر در پوست گردو اسیر و محدود باشم باز می توانم خود را

    پادشاه فضای
    بیکران بدانم"
                                              

     

                                                  "شکسپیر کتاب هملت نمایش ۲"

    همه رویاهای ما می توانند محقق شوند، مشروطبر

    اینکه ما شجاعت دنبال کردن آنها را داشته باشیم.

                                                                                                           "والت دیسنی"

    وقتی یه کاری رو شروع کردی حق نداری نیمه کاره رهایش کنی ...

    تا اخرش باید بری

    برنده ها کسایی نیستن که خوب شروع میکنن بلکه

    کسانی هستن که خوب تموم میکنند..





    "قدرت قلبی ایمان داشتن به موفقیت ،

    اگر باور نداشته باشی

    مهارتت هم به چشم نمیاد!!!

    زمان برای تو به عقب برگشته

    از همین حالا شروع کن

    و اونی شو که باید بشی..."

    به امید موفقیت شما عزیزان و دوستان از طرف سعید از مناطق فوق محروم استان ایلام .....


    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    saeed1374 یکشنبه 08 دی 1392 زمان : 15:14 نظرات (25)
    بازدید : 4097

     

     

     

     

     

     

     

    تغییر واسه ی ارزوهامون!

    سلام .......

     

    یه کاری واسه ارزوهامون!

    و از شما دوستای خوبم

     

    میخوام هر تغییری که واسه رسیدن به

    هدفتون و برای متفاوت شدن با دیروزتون انجام میدین اینجا بگید 

    تغییراتی که برای هدفمون

    هر روز ، هرهفته و ... انجام میدیم

    که یادمون نره

    که:

    بایــــــــــــــــــــــد

    دیروزمون با امروزمون فرق کنه...

    باید خودمون یه کاری کنیم که ارزومون اتفاق بیفته:)))

     

     

     


    چرا نشستی برای موفقیت دیگران کف میزنی؟!

    یه کاری کن!

    تو که تماشاگر نیستی!

    اگر خسته شدی

    بدو!

    غیر ممکن وجود نداره اگه تو بخوای میشه


    گوشات رو روی حرفای منفی اطرافیانت ببند روی هدفت متمرکز شو

    تو فرصت مسخره کردن ، قضاوت کردن و توجیه کردن دیگران رو نداری ، 

    انرژی که برای این کارای بیهوده میذاری برای رسیدن به هدفت صرف کن 

    سعی نکن به بقیه اثبات کنی که بهترینی ،

    اصلا مهم نیست که اونا چی فکر میکنند

     

    "بعضی از مردم میخوان که ( ارزوشون)اتفاق بیفته

    بعضی ارزو میکنند که اتفاق بیفته

    و بعضی یه کاری میکنند که اتفاق بیفته..."

                                                مایکل جردن

    واسه آرزوت یه کاری کن!!

     


    چرا من بیل گیتس نشدم ...!

    راستش یه مدت بود که خیلی دنبال این میگشتم که راه موفقیت چیه

    ادمای موفق چه جوری موفق شدن

    خیلی گشتم از خیلیا پرسیدم خیلی کتاب ها رو خوندم

    ولی اخر سر متوجه شدم تنها راه موفقیت

    خودم هستم

     کارتون پاندای کنگ فو کار دیدین؟

    در نهایت پاندا فهمید که تنها راز و راه موفقیت خودشه!!!!

     

    باور خودش و انجام کاری که فکر میکنه غیر ممکنه ولی ممکنه!

    یه جمله ی بی نظیر که همیشه توی ذهنم هست

    اینه که :

    ادما نون فکرشون رو میخورن نه نون بازوشون رو!

     

    چرا منتظری یکی بیاد و بگه بفرمایید ارزوتون چیه بگید

    من براورده کنم!!!

    نذار دیر بشه ،

    یه فکری کن

    خودت

    آرزوت رو بساز

    اگر همواره مثل گذشته بیندیشید

    همیشه

    همان چیزهایی را به دست می اورید که

    کسب کرده اید...

    علی واکسیما را اکثر مردم تهران می شناسند، مردی که با واکس زدن

    کفش شهروندان تهرانی امرار معاش می کند،

    اما به تازگی موتور سه چرخه خود را تبدیل به خودرو کفشی کرده و با

    آن در خیابان های تهران کار می‌کند.


    علی به شوخی می گوید:

    به تازگی ورژن جدید ماشینش را رو کرده و تصمیم دارد برای تولید انبود

    آن با ایران خودرو بر سر میز مذاکره برود ...

    این ادم موفقه

    چون با همه ی واکسی های این شهر فرق داره!

    سایت داره ، وقت تعیین میکنه ...

    عاشق کارشه...

    پس کیه که بتونه تعیین کنه که چه کسی در چه رشته ای موفق و پولدار میشه؟!

    هیچ کس ،

    جز خودمون...


    به این میگن تفاوت

    اگه میخوای بی نظیر و موفق باشی

    متفاوت فکر کن


     ایده ها منتظر نمی مانند

     

    همیشه اون تغییری باش

    که میخوای تو دنیا ببینی...

    بهتون قول میدم هرگز نمیتوانید انسان موفقی رو ببینید

    که شبیه دیگران فکر میکنه!!



    یادت نرفته که اگه جایی که الان هستی رو دوست نداری خب عوضش کن

    باور کن که درخت نیستی!!!

    خلاف جهت همه حرکت کن و به مسائل ساده ای که هیچ کس

    بهشون توجه نمی کنه دقت کن 

    به امید موفقیت شما عزیزان و دوستان از طرف سعید از مناطق فوق محروم استان ایلام .....


     

     

     

     

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    saeed1374 جمعه 06 دی 1392 زمان : 18:30 نظرات (27)
    بازدید : 6727
    فقط اعضای سایت
    پیامک "تک جلسه تلفنی" با دکتر افشار : 09358960503


    من : سلام…

    تو : ( چشمات رو آروم به نشونه ی جواب سلامم می بندی و به دنبالش ، یه قطره اشک… )

    من : خوبی ؟!

    تو : ( سرتو به چپ و راست حرکت میدی که نه ، خوب نیستم…و یه قطره ی دیگه … )

    من : آخه چرا ؟! فقط به خاطره یه امتحان اینجوری ریختی بهم ؟! اونم با این همه فرصت ؟!

    تو : ( سرتو میندازی پایین و دستاتو میگیری جلوی صورتت و یهو بغضت میشکنه و هق هق گریه هات ، هوای دلتو بارونی میکنه… )

    من : آروم دستاتو از صورتت کنار میزنم …سرتو بگیر بالا رفیق… چرا زمین رو نگاه میکنی؟! تو وجودت آسمونیه …حیفه ، گریه نکن… کنکور که ارزش این قطره های با ارزش رو نداره ! چرا اشک میریزی؟! چرا بی تابی میکنی؟! اصلا چرا وقتی میخوای گریه کنی ، زمین رو نگاه میکنی ؟! میخوای شرمنده ش کنی؟! میخوای بگی پاهاتو بسته به خاک و نمیذاره قدم برداری ؟! میخوای بگی نمیذاره پرواز کنی و اوج بگیری؟! یا نه…خودتم شرمنده ای !!؟ که تنها چیزی که نصیبش میکنی غبار کفش ها و سنگینیه قدم ها و اشک های وقت و بی وقتته !!…سرتو بگیر بالا…یالا جواب منو بده…

    تو : ( فقط نگاه… )

    من : بگو…منتظرم…

    تو : ( دوباره نگاه… )

    من : نترس…راحت باش…اینجا کسی بابت حرف هات مجازاتت نمیکنه…ما با هم رفیقیم…مگه نه؟!

    تو : ( سرتو به نشونه ی تاکیید تکون میدی … )

    من : پس حالا که موافقی ، یه کلمه حرف بزن تا صداتو بشنوم…حس نمیکنی داری به قلبت ظلم میکنی؟! داری سنگینش میکنی ؟! مگه چقدر طاقت داره ؟! چقدر جا داره ؟! بخدا قلبت خیلی کوچیکه… بعد آروم دستاتو میگیرم تو دستم و به حالت مشت ، می بندمش…ببین… میگن قلبه آدما به اندازه ی مشتشونه…ببین قلبت چه کوچیکه !…چطور دلت میاد اذیتش کنی و این همه غم و غصه رو بریزی توش؟!…فکر نمیکنی ، بی انصافی ؟!…قلبت رو آزاد کن…بذار نفس بکشه…غم هاتو بریز تو صدات و بعد فریادشون بزن…بریزشون بیرون…از قلبت به محیط…یه جورایی میشه گفت انتقال انرژی منفی از سامانه به محیط پیرامون !…موافقی ؟!

    تو : ( شونه هاتو به نشونه ی بی تفاوتی میندازی بالا… )

    من : نمیخوای یه چیزی بگی و به دلت یه رحمی بکنی ؟! گناه داره…داری عذابش میدی…تو با این همه بزرگیت ، طاقت غم و غصه هاتو نداری و سنگینیه بارشونو به دوش قلب پاک و بی گناهت میندازی…حالا چه برسه به اون قلب کوچیکت !…

    تو : ( فقط نگاه … )

    من : با نگاه میتونی حرفاتو بریزی بیرون ؟!

    تو : ( سرتو به نشونه ی نه ، به چپ و راست حرکت میدی …)

    من : اما تو نگاهت هم یه دنیا حرف نشسته…

    تو : ( چشمات رو بازتر میکنی…یه کوچولو تعجب کردی… )

    من : چیه ؟! چرا اینجوری نگام میکنی ؟!درسته که نگاهت پر از حرفه…اما تا صداتو نشنوم که نمیتونم معنیشونو دقیق بفهمم…صدای تو ، کمکم میکنه درکت کنم…

    تو : (نگاه… )

    من : ( نگاه… )

    تو : ( چشاتو تنگ میکنی که بهم بفهمونی منتظری یه چیزی بگم !… )

    من : ( نگاه … )

    تو : ( یه نفس خیلی عمیق میکشی و با یه اندوه خاصی ، آه میکشی…و دوباره نگاه… میدونم میخوای بهم بگی حرف بزنم… )

    من : ( نگاه… )

    تو : ( یه آهه دیگه…انگار فهمیدی با هر آهی که میکشی ، قلبت یه نفس راحت میکشه… )

    من : ( نگاه … )

    تو : چند دقیقه مکث…روتو برمیگردونی سمت دریا…چشماتو میبندی و بعد از چند ثانیه بازشون میکنی…یه نفس عمیق میکشی و بعدش آهسته نجوا میکنی… ” خسته ام…”

    من : ( کنار تو…نگاهم به دریا…سکوت…)

    تو : چشماتو دوباره میبندی…یه نفس عمیق دیگه…انگار تازه ریه هات پر از اکسیژن شده…انگار با این نفسای عمیقت داری به قلبت میگی اینا مال تو إ …تویی که این همه مدت بار سنگین غم های من رو به دوش کشیدی … نفس بکش قلب من…از این اکسیژن زندگی تنفس کن… رها از هر غم و غصه ای…دوباره چشماتو باز میکنی و نفست رو میدی بیرون…آهسه میگی…” میدونی؟!…دلم هوای خوشی کرده…دیگه کم آوردم…خیلی وقته اینجا گیر افتادم…این جا ، جای من نیست رفیق…” وبعد سرتو میچرخونی سمت من که نظر من رو هم بدونی…

    من : ( نگاهم هنوز سمت دریاست و وانمود میکنم نظری ندارم… )

    تو : نگاهت دوباره به دریا…آهسته میگی…” داری تلافی میکنی…آره ؟! ”

    من : ( دوباره نگاه… )

    تو : حالا میفهممت…وقتی با کسی حرف میزنی و جوابی نمیشنوی ، خیلی حسّه بدیه…نه ؟!

    من : ( فقط نگاه… )

    تو : کفشاتو در میاری و چند قدم از من دور میشی و به دریا نزدیک…انگار میخوای بذاری پاهاتم نفس بکشن و راحت باشن…چند قدم دیگه…حالا داری نوازش آب رو روی پاهات احساس میکنی…میبینی ؟! دریا با این همه عظمتش داره موجود کوچیکی مثله تورو نوازش میکنه…داره بهت توجه میکنه…یعنی هیچ غروری نداره ؟! نمیترسه شاید با این کار از عظمت دریا بودنش ، کم شه ؟! چقدر متواضع و فروتنه…اما ما آدما چی؟!…چند قدم دیگه میری جلوتر…چند لحظه مکث…انگار دلت واسه دستات هم سوخته…دست هایی که تو مدرسه یا کلاس کنکور ، تند و تند حرف های دبیر هارو یادداشت میکنن و حواسشون هست که مبادا چیزی از قلم بیفته و تو دچار مشکل بشی و اونا شرمنده !…دو زانو میشینی و آروم دستاتو میکشی روی آب…حالا اینبار تو میخوای دریا رو نوازش کنی…میخوای محبتش رو جبران کنی…چه لذتی داره…نه ؟! انگار دستات که آب دریا رو لمس میکنن ، روحت نفس میکشه…حسّ پرواز داری…صداتو یه کمی بالاتر میبری که مثلا منم حرفاتو بشنوم…آخه الان از من دور شدی…تو ، تو دریا و من تو ساحل… ” میدونی…دلم خیلی گرفته…” سرتو میندازی پایین…انگار دیگه حتی منتظر جواب منم نیستی…دیگه اینجا نیستی…رفتی تو یه فاز دیگه…

    من : ( دارم نگاهت میکنم…تو دلم تحسینت میکنم که داری غم هات رو میریزی بیرون…خیلی دلم میخواست داد بزنم و بهت بگم ، هرچقدر دلت میخواد اینجا داد بکش و حرف بزن…خودتو خالی کن…اینجا کسی جلوتو نمیگیره…کسی نمیگه ، هیس ! ساکت باش ! چرا داد و بیداد راه انداختی ؟! آبرومون رفت !… صدات اینجا مزاحم هیچ کس نیست…فقط تویی و دریا و خدا…خدا ، صدای فریادت رو هم دوست داره…داد بزن…فریاد بکش…بگو هرچی تو دلت ریختی و سنگینش کردی…بریزشون بیرون…سبک کن قلبت رو…اما حیف که اگه حرف بزنم اونوقت دوباره ساکت میشی…الان تو یه حالو هوایه دیگه ای هستی و دوس داری حس کنی تنها و تنها کسی که صداتو میشنوه خداست…پس مزاحم خلوتت نمیشم…)

    تو : سرت هنوز پایینه…چند دقیقه مکث میکنی…بعد آروم سرتو میگیری بالا…همونجور که داری آسمونو نگاه میکنی ، چند لحظه چشاتو میبندی و یه نفس عمیق…با صدای کمی بلندتر میگی… ” اما من دلم میخواد زندگی کنم…” چشمات هنوز بسته ست…انگار نور آسمون چشماتو میزنه…نمیخوای اذیت بشی و بخاطر نور ، حال و هوای آسونی رو از روحت دریغ کنی…دیگه نمیخوای کوتاه بیای…تازه رفتی تو فاز حرف زدن و سبک شدن…میخوای بازم حرف بزنی…ونگاهت همون جور به آسمون…انگار روی صحبتت با خداست…

    من : ( همونجور نگات میکنم…تو داری به هدفی که من میخواستم ، نزدی و نزدیک تر میشی…آره…داری فریاد میزنی…هرچند هدفه من بود…اما حواست نیست…رفیق این هدف تو هم بود…تو هم دلت میخواست آزاد باشی…راحت و سبکبال…

    تو : چشمات بسته ست و نگاهت به آ سمون…یه لحظه مکث…و بعدش فریاد…” خدایا…من حس زندگی کردن دارم…”

    من : ( با نگاهم دارم فریاد هاتو تحسین میکنم…آفرین…بگو رفیق…یالا…)

    تو : بازم بلندتر… “من میخوام نفس بکشم…میخوام قلبمو از اندوه خالی کنم…من… ( و باز هم بلندتر )…خدایا…( و بلندتر )…میخوام امیدوار زندگی کنم…”

    حالا به هق هق افتادی…داری تند تند نفس میزنی…من حرکت شونه هاتو میبینم…اگه صدای امواج آب نبود ، صدای نفس هات رو هم میشنیدم…اما صدای گریه ت…یه صدای عجیبیه…انگار هیچ غم و غصه ای توش نیست…چون چند ثانیه قبل همشو با فریاد های پرقدرتت به محیط فرستادی…

    من : ( همونطور که دارم نگات میکنم تو دلم میگم خدایا ، چه عظمتی داری !…چجوری ما آدم ها این همه انرژیه منفی خودمون رو خیلی راحت ، با حرف زدن ، نگاه کردن و یا حتی فکر کردن ، به محیط اطرافمون میدیم و اونوقت کوه و دریا و آسمون و … به جای اون همه غم و ناراحتی ، بهمون طراوت و تازگی و انرژی مثبت میدن ! … خدایا…چقدر با سخاوتی…شکرت…)

    تو : هنوز داری هق هق میزنی و هنوز هم نفس های بلند…انگار روحت یه بار دیگه زنده شده…انگار تنها چیزی که الان داری ، یه روح آزاد و یه قلب پاکه…و دیگه جسمی در کار نیست…انگار زمینی بودن از یادت رفته…هنوز دوست داری داد بزنی…بازم مونده…از صدای گریه هات معلومه…فریاد میکشی…” من میخوام که بتونم…” و دوباره فریاد… ” من عاشق لحظه لحظه های زندگیم هستم…خدایا…( با تمام وجودت و بلندتر ) کمکم کن که دوباره بلند شم…”

    .

    .

    .

    فرمان ۱ دقیقه سکوت…دیگه نه صدای امواج هست…نه صدای باد…ونه صدای هق هق و نفس های بلند تو…با چشم های بسته…نگاهت هنوز به آسمون…انگار واسه چند ثانیه همه ی کاینات سکوت کردن…انگار به تو ۱ دقیقه و فقط ۱ دقیقه زمان داده شده تا تو این خاموشیه محض ، آخرین حرفتو بزنی…۱ دقیقه ی تو از همین حالا شروع شده…۶۰…۵۹…۵۸…زمان داره میگذره و تو هنوز ساکتی و کاینات هم…۵۷…۵۶…۵۵…انگار بدجوری تو فکری…۵۴…۵۳…داری تو ذهنت دنبال بهترین جمله میگردی…۵۲…۵۱…۵۰…۴۹…جمله ای که بتونه تورو خالیه خالی کنه…۴۸…۴۷…آخه ین آخرین فرصت تو ست…۴۶…۴۵…۴۴…۴۳…کاینات واسه هرکسی ، زندانیه سکوت نمیشن…پس لابد تو یه فرده خاصی…هی…زود باش…عجله کن…فرصت داره از دست میره…۴۲…۴۱…۴۰…یالا رفیق ، بگو تا دیر نشده و همه بیدار نشدن…۳۹…۳۸…۳۷…به احترام تو ، همه خاموش و بی حرکتن…درگیر یه سکوت مطلق…۳۶…۳۵…۳۴…سر تا پا گوش شدن و منتظر فرمان تو هستن…۳۳…۳۲…هنوز چشمات بسته ست و داری فکر میکنی…حتی دیگه نفس هم نمیکشی…۳۱…۳۰…۲۹…۲۸…زمانت از نصف کم تر شده و هنوز هم سکوت پابر جاست…تو ۲۸ ثانیه ی دیگه فرصت داری…شاید الان خیلی خوب ارزش زمان رو درک میکنی…شاید داری افسوس میخوری که چه ثانیه های خاموشی رو برای شاد بودن و با امید زندگی کردن ، از دست دادی…۲۷…۲۶…اما نه…حالا وقت این حرفا نیست…یه چیزی هنوز تو ذهنته…اگه اونم بگی ، دوباره میشه یه نوار خالی که پذیرای ضبط هر اتفاق تازه ایه…و این یعنی یه شروع خوب برای تو…۲۵…۲۴…۲۳…و همینطور گذر ثانیه ها…۲۲…۲۱…و هنوز هم خاموشی…حتی ابر ها هم حرکت نمیکنن…عجیبه که من هم صدای نفس هامو نمیشنوم…انگار تو یه اتاق عایق صدا گیر افتادیم…۲۰…۱۹…۱۸…۱۷…هنوز تو همون حالتی…داری به چی فکر میکنی ؟!…آره میدونم…این که چه حرفی میتونه پایان پشیمونی های گذشته و شروع امید به آینده باشه !…یعنی هم شروع و هم پایان…چه پارادکس قشنگیه…نه ؟!…۱۶…۱۵…الان خیلی دلت میخواست زمان وایسه…نه؟!… اما نمیشه رفیق ، بجنب…این دیگه دست من و تو نیست…همه منتظرتن…تو رو خدا زود باش…۱۴…۱۳…یه صدایی میاد…صدای من که نیست…فکر میکنم صدای نفس های تو باشه…چت شده ؟!…چرا دوباره به نفس افتادی ؟!…پس چرا فقط صدای نفس تو میاد؟!…۱۲…۱۱…یه لحظه سرتو میگیری پایین و بعدش از رو زانوهات بلند میشی…شمارش معکوس شروع شده…۱۰…۹…۸…اما انگار زیاد توان نداری…انگار یه جورایی اصلا این جا نیستی…انگاری از حال رفتی…با تمام وجودت تلاش میکنی و به زحمت بلند میشی…۷…۶…نگاهت دوباره به آسمون…یه دم عمیق…و فریاد بی نظیرت…کلمات رو شمرده شمرده و با تمام نیرو و توانت ، با مکث فریاد میزنی : ” من…(…۵…) میخوام (…۴…) دوباره (…۳…) شروع (…۲…) کنم( و …۱… )…وای…خدای من…چقدر دقیق !…درست ، ۱ دقیقه…دوباره صدای امواج میاد…صدای باد رو میشنوم و صدای نفس های خودم رو…انگار همه صداتو شنیدن و حالا بعد از گرفتن فرمان از تو ، همه دست به کار شدن…هی ، رفیق…خوش به حالت…چه ارج و قربی پیش خدا داری !…حالا بهت حسودیم میشه…کاش این ۱ دقیقه رو من جای تو بودم…من هنوز ساکتم و دارم نگات میکنم و تو بی حرکت میون امواج دریا ایستادی…به رو به رو خیره شدی و نفس های عمیق و طولانی میکشی…انگار داری دوباره قوای تحلیل رفته ت رو به دست میاری…چند دقیقه تو همون حالت…خیره به رو به رو …نفس های عمیق و طولانی…حالا دیگه ذهنت از گذشته ها خالی خالیه…دیگه یاد آوری اتلاف وقت ها و از دست دادن حداقل ۱ ماهه تابستون برای درس خوندن، عذابت نمیده…یعنی اصلا دیگه یاد آوری ای در کار نیست…تو از گذشته هیچ چیز رو بخاطر نمیاری…حالا پر از حس زندگی و شور ادامه دادنی…حالا انگار اصلا فرصت تو از همین مهر ماه شروع شده وبه تو ۹ ماه زمان داده شده تا آماده بشی…دیگه نگران هیچی نیستی…روحت پاک تر و مشتاق تر از قبل به جسمت برگشته…

    من ازت چند قدم دورتر میشم…میخوام تنهات بذارم تا خودتو پیدا کنی…اما نه…یه صدایی بهم میگه آخرین حرفتو ، تو این روزای آخر تابستون بهش بزن…با خودم و اون صدا میجنگم…خدایا…بگم یا نه ؟!…خودش میدونه…پس چرا دوباره تکرارش کنم ؟!! نکنه ناراحت شه ؟!! وای خدا ، چیکار کنم ؟!…صدا دوباره میگه ، تو رفیق تنها یی هاشی…شاید دلش بخواد از زبون تو هم بشنوه…صداش کن…فقط چند جمله ی کوتاه…یه توجه کوچیک به رفاقتتون…

    شاید حق با اون باشه…بر میگردم سمتت… با صدای بلندی که بتوی بشنوی…” آهای رفیق…” تو هم انگار منتظر حرف من بودی…یه لحظه از اون حال و هوا میای بیرون و بر میگردی سمت من…حق داشت…پس ما واقعا رفیقیم…با صدای بلندتر…

    من : ” یادت نره…همه به فرمان تو…از دی ماه…یه شروع دوباره…”

    تو : بعد از چند ثانیه ، یه لبخند رضایت رو صورتت میشینه و واسم دست تکون میدی…

    با خودم میگم…آخیش…خیالم راحت شد…خیلی با معرفتی…

    من : ( بر میگردم و ازت دور میشم… )

    تو : ( بر میگردی و صورتت دوباره به آسمون…اینجا…تو ، دریا ، حس زندگی و… خدا…

    دیگه نه “من” و نه “تو”…و این بار ” ما ” :راه همیشه باز است…و پیروزی در دو قدمی…زندگی هم چنان ادامه دارد...

    مخاطبِ من تویی...تویی که ضربان قلبت یه چیز میگه و گامهای سستت یه چیز  دیگه...

    تویی که تو نفسهات یه عشق بزرگ  احساس میشه اما هنوز براش قدمی برنداشتی

    مث پرنده ی تو قفس میمونی که تشنه پروازه ...که بیقراره رسیدن به آسمانِ هدفشه

    تا وقتی اسیر قفس ذهنت باشی به آسمون نمیرسی..آزاد کن خودتو ..از قفس نترس قفس ذهن توئه یه مشت خیال و توهمه ...هیچ سدی پیش روت نیست ...راه پرواز تو بازه .

    آسمان مال توئه برای رسیدن بهش ،، فقط قفس نفس ات بشکن


    تو محکوم به هیچ سرنوشت تعیین شده و اجباری نیستی...تو محکوم به آینده ای نیستی که دوسش نداشته باشی...هیچ تخته سیاهی تو آسمون نیست که آینده تو روش نوشته باشه ...آینده ی تو با دستای خودت ساخته میشه ...حق نداری آرزوهاتو زمین بزاری ...حق نداری که از کنارشون بگذری

    تو هیچ سرنوشت مشخصی نداری... خدا به تو اراده داده و راه تلاشو باز گذاشته و این یعنی تو به هرچیزی که بخوای میرسی

    اگه به هدفت نرسی...اگه رویاتو خاک کنی و ازشون بگذری مقصر تویی ..خود ِخود ِ تو ...هیچکسی و هیچ نیرویی تو دنیا حق جنگیدن و تلاشو ازت نگرفته

    همه کائنات و هستی منتظر توئه ...بهشون فرمان خوشبختی بده ...فرمان رسیدن به هدف


    تو یه نیروی عظیم داری ..اون نیروی ذهن توئه....و قدرت خواستن تو


    وقتی بند بند وجودت خواستن هدفتو فریاد بزنه اونوقته که همه هستی دست به دست هم میدن تا تو رو به ارمانت برسونن اونوقته که دیگه سختی های مسیر و موانع راهتو نمیبینی اونقدر نگاهت معطوف قله هدفت میشه که پا میزاری رو همه سختیا تا به اون برسی به هرقیمتی که شده
    خیلی داغ کردیم ، حالا کم کم سرد کنیم ....

    اهــدافـم را که مــرور میکـنم...

    درونـم انگیـــــزه ای به وسعـت هزاران  ریشتــر

    کوهی از  غــم و نـاامــیـدی را نابــود میکنــد

    رضا صادقی :

    دیگه نوبت توئه خسته شی دنیا بشکنی ...اینبار ایستادیم تا آخرش با کفش اهنی ...بات میجنگیم تا نگی ترسیده بود پیاده شد..بس که پشت پا زدی گذشتن از تو ساده شد

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار چهارشنبه 04 دی 1392 زمان : 17:03 نظرات (47)
    بازدید : 4376

    پسر کوچکی با مادربزرگش درباره مشکلات مدرسه ، خانواده ، مریضی ها و.. گفتگو کرد و می گفت چگونه این فراز و نشیب ها برایش غیرقابل تحمل هستند ؛ در ضمن گفتگو مادربزرگ کیکی درست می کرد. او از نوه اش پرسید آیا کیک دوست داری ؟ پسر جواب داد : صد البته که دوست دارم .

    مادربزرگ گفت : بیا کمی از این روغن بخور .

    پسر خورد و گفت : " عق "

    مادربزرگ : دوس داری چند تا تخم مرغ نپخته یا آرد و جوش شیرین بخوری ؟

    پسر گفت : ای بابا مادر بزرگ !! دست بردار .... مزه شون غیرقابل تحمله ه ه ه

    مادربزرگ در ادامه گفت همه آنها تک به تک بدمزه اند ولی اگر باهم به درستی مخلوط شوند ، کیک خوشمزه ای می شود . خدا هم به همین گونه عمل می کند ، گاهی تعجب می کنیم که چرا می گذارد لحظات بدی داشته باشیم . ولی خداوند می داند اگر همه اینها را طبق دستور خودش اجرا کنیم ، چیز فوق العاده ای از آب درخوهد آمد ! ما باید به او اعتماد داشته باشیم ، آنگاه اگر خوب همه چیز را کنترل کنیم ، همه چیز فوق العاده خواهد شد . بی نظمی ها و ناراحتی ها و هیجان های فراوانی در افکار ما موج می زنند . خیلی از ما راحت خودمون رو گول میزنیم و میگیم وقتی شرایط بحرانی را پست سر گذاشتیم ، وقتی به هدف مون رسیدیم ، وقتی این مشکل رو حل کردیم ، ان وقت در آرامش خواهیم بود ، ولی این فکر اشتباه محض است . این جمله از همیشه از من آویزه گوشت کن : " هنگامی خوشحال هستم که به خواسته ام برسم ، فقط و فقط برای چند دقیقه است . "

    رسیدن به خواسته هایمان فقط چند لحظه ما را شاد می کند ، آن هم برای زمانی محدود و زودگذر ، چون مشکل و نگرانی دیگری در انتظار ماست و وقتی شادی مدنظر ما برآورده نشود ، از اون چیز ناراحت می شویم .

    شادی به راحتی به دست نمی آید و به دست آوردن آن مانند سرابی در دور دست هاست .

    کنکوری عزیز هم اکنون در آرامش به سر ببر و شاد باش ، شادیت را جاودانه کن .

    خدایا شکرت اول بابت شنیدن صدای تیک تاک ثانیه شمار ساعت ، که به همگی مون فرصت زندگی دادی ، کمک مون کن تا اول در هر شرایطی آرامش داشته باشیم .

    فکرهایی کن که خوشحالت کنن، کارهایی کن که احساس خوب بهت بدن ، با افرادی نشست و برخاست کن که باهاشون راحتی (این نکته خیلی مهمی هست ها ..!!!) و در نهایت گامی بردار که ارزش گذر عمرت رو داشته باشه و در نهایت بهت احساس رضایت و سرزندگی بده

     



    ساعت مطالعه و آمار درس خوندن هاتون بگین در نظرات تا ی همنشینی خوب به وجود بیاد و همه از جهت مثبت انشا... جو گیره بشین
    در آستانه بازه فوق العاده مهم امتحانات نوبت اول برای همگی بهترین ها رو از خدای مهربون مون میخوام
    وقت مشاوره تلفنی تک جلسه واقعا محدود هست و بیشتر سعی کنید از محتوای سایت استفاده کنید ولی بازم اگر بود پیامک بدین : " وقت مشاوره " . به شماره ام : 09358960503
    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار شنبه 30 آذر 1392 زمان : 10:31 نظرات (29)
    بازدید : 4071

    سلام

     امیدوارم که همه همراهان و کنکوری های سایت در صحت و سلامت کامل باشن

    کارگاه 90 دقیقه ای 22 آذر در مرحله ویرایش و آپلود دچار مشکلاتی شد که متاسفانه فقط 20 دقیقه پایانی آن در حال حاضر ، آماده  استفاده شما عزیزان است . اما این بخش شامل مباحثی مهمی همچون اثرگذاری و تاثیر معدل ، نحوه مطالعه مطلوب در خلال امتحانات نوبت اول و ی کمی هم انگیزشی پایان جلسه است .

    با نظرات خوب خودتون همیشه باعث دلگرمی ما هستین

    موفقیت شما آرزوی قلبی ما

    با توجه به تنگی وقت سوالات Email و نظرات پست های هفته گذشته و این هفته تا پایان جمعه پاسخ داده خواهد شد


    لینک دانلود

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار سه شنبه 26 آذر 1392 زمان : 10:01 نظرات (14)
    بازدید : 4816

    دو روز هفته رو نباید نگران بود ، یکی از اونا دیروز هست ، با همه اهمیت ها و اشتباهات و قصور و خطاش و دیگری رو که نباید نگرانش باشی فرداست ؛ با تمام سختی های ممکنش و بارهاش ، با تمامی وعده های دلفریبش و با عمل ضعیفش ؛ فردا هم خارج از مهار ماست .

    دیروز هم خارج از مهار ماست . تمامی پول های دنیا هم نمی توانند آن را به ما برگردونن . نمی تونی اعمال گذشته رو بی اثر کنی و در کنارش هم نمی تونی حرف هایی که بارها و بارها گفتی رو فراموش کنی . باور کن که دیروز برای همیشه رفته است .

    فردا خورشید خواهد تابید . درخشان یا پشت ابرها ، بالخره خواهد تابید .

    تا شروع فردا ما نگرانی نداریم ، چون هنوز فردا نیومده ...

     عمر امروز رو دریاب که فقط همینه امروزه ه ه ه





    آرزوهات ...رویات ...آرمانت ...منتظر توئه ...بهش برس ...با همه سختیا...زندگی تو با دستای تو ساخته میشه کلید این در تو دستای توئه ...این دستا معمار ایندته...خوب یا بد... زشت یا زیبا ...

    تویی که میشینی و دست رو دست میزاری... اما ته دلت آرزوها داری...خب این ارزو با تلاش بدست میاد...پاشو به ثانیه ها نگاه کن....به تیک تاک ساعت ....به عقربه ها ...که بدون اجازه من و تو میرن ...خوشبختیتو گره بزن به این لحظه ها ...نزار بره که یادگارش فقط افسوسه...نزار آخر کار بگی : ای کاش

    هرکسی می تونه نیرو اش رو فقط روی امروز متمرکز کنه . وقتی من و تو بار دیروز و فردا رو به دوش بکشیم ، دیر یا زود از پا خواهیم افتاد . پس بیا ، یکبارهم که شده ، زندگی کنیم

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار جمعه 22 آذر 1392 زمان : 12:55 نظرات (24)
    بازدید : 1947

    به شکرانه ی تمام زمین خوردن هایم …

    در همین چند قدمی توست…عجله کن…برخیز و دوباره قدم بردار…”…و دوباره ایستادن و دوباره زمین خوردن های پیا پی ام تا رسیدن به هدف…و آنگاه لذت احساس پیروزی !…چه لذت بی نظیری …زمانی که مدام تلاش می کنی و برای رسیدن به آنچه که می خواهی ، بار ها و بار ها طعم تلخ شکست را به جان می خری و دوباره ، از نو آغاز می کنی …چه پیروزی ارزشمندی…که اگر بدون تلاش بود ، تنها یک نام داشت…”شانس” و یا “اتفاقی تصادفی”…

    از هم انگار صدایی در گوشم نجوا میکند…”برای بار چند صد هزارم…دوباره قدم بردار و دوباره آغاز کن…قاعده این است…” باید زمین خورد تا برای دوباره ایستادن ، اراده کرد “…پس زمین خوردن هایت ، شکست تو نیست !…بهانه ای ست برای تکرار زیبای دوباره آغاز کردن های تو…راهنمای راه موفقیتی که در چند قدمی توست…”…شاید چند قدمی به اندازه ی چند نفس…به اندازه ی چند چشم بر هم زدن…و به اندازه ی چند لحظه نگاه مشتاق به آسمان…………………………………..
    کنج اتاق نشسته بود…زانوهایش را بغل کرده بود و خیره به نقطه ی رو به رویش ، هیچ حرکتی نداشت…تنها ، گاهی پلک هایش را می بست و ۱ ثانیه بعد بازمی کرد…چند روزی می شد که گاه و بیگاه ، این حالت ، سرگرمی عذاب آور روزانه و شبانه اش شده بود…دائم به اتفاقات گذشته و آینده فکر می کرد…و حال را نادیده می گرفت…شاید هم تنها وانمود می کرد که حال را نمی بیند…اما هر چه بود ، تنها افسوس گذشته بود و ترس از آینده…و اینگونه تمام لحظه های ارزشمند زندگی اش را تباه می کرد…این امتحان به ظاهر بزرگ و نامنصفانه ی زندگی ، شده بود لحظه لحظه ی زندگی نوجوانی اش…آن زندگی که همیشه با ذوق و شوق بیش از حدّی در حال ادامه دادنش بود…ذوق رفتن به مدرسه…هیجان داد و شیون های هم کلاسی ها…و شادی های بچه گانه شان…
    اما چند مدّتی بود که دیگر خبری از این چیز ها نبود…حالا دیگر صحبت از امتحان بزرگی بود که نامش جدّیت و خشکی ناخوشایندی به لحظه های زندگی اش می داد…امتحانی که سرنوشت اش با آن رقم می خورد…و ورق زندگی ، با حکم آن ، به کلی برمی گشت…امتحانی که شده بود دغدغه ی روزهای گرم تابستانی اش…آنقدر بزرگ شده بود که تمام لحظه های شاد زندگی اش را از او ربوده بود و حالا پیروزمندانه به او پوزخند می زد…اینگونه بود که اجازه ی درست فکر کردن و درست عمل کردن را به او نمی داد…فرصت آن روزهای گرم را از دست داده بود…و حالا که آب و هوا عوض می شد ، هنوز هم نمی دانست باید چه کار کند !…به نظرش زمان داشت از دست می رفت و او در همین اول راه ، باخته است…شاید دیگر راهی نیست… و یا اگر هم هست ، او از قافله جامانده بود و از به تنهایی ادامه دادن نیز واهمه داشت…از جنگیدن برای خواسته اش می ترسید…به نظرش ، همه از او جلوتر بودند…همه بی رحمانه قدرت نمایی می کردند…همه خیلی از مباحث را تمام کرده بودند…خیلی از بخش های پایه و قسمت هایی از پیش…دیگر چیز زیادی باقی نمی ماند !…اما او چه ؟!…هیچ چیز در ذهن و منطق او ، سر جایش نبود…نه درس های پایه و نه درس های پیش…دست و پای همه چیز شکسته بود…هیچ چیز کاملی در ذهنش جای نگرفته بود تا اندکی خیالش از بابت خودش راحت باشد…آرامشش را از دست داده بود…چقدر زندگی این روزها برایش عذاب آور شده بود……………………..



    غرق در همین افکار بی پایه و اساس خویش بود  که صدایی او را از عالم خاموش و بی روح خویش ، بیرون آورد…چقدر این صدا برایش آشنا بود…هیچ گاه با آن غریبگی نمی کرد…آه خدایا…چه صدای دلنشینی…کاش تمام لحظه لحظه های زندگی ام پر از همین صدا بود…کاش تمام اش رنگ آرامش این لحظه ها را داشت…اما ، افسوس که گذراست…………………..بلند شد و به کنار پنجره ی اتاقش رفت…باد ملایمی صورتش را نوازش کرد…و لبخند غمگینی بر روی لبانش نقش بست…سعی می کرد سر تا پای وجودش گوش باشد و غرق در آن صدای آشنا…………..” شهادت می دهم که جز الله ، خدایی نیست… ” …چقدر این جمله ی اذان را دوست داشت…آرامش عجیبی به تمام وجودش می بخشید…شاید در تمام این مدّتی که روحش خسته و  آزرده بود ، تنها این جملات ، حتی شده برای چند لحظه ، آرامش را به روحش باز می گرداند…عاشق این لحظات بود…شاید تنها لحظاتی بود که حتی در بدترین شرایط هم ، احساس خوشبختی می کرد…انگار دوباره ذوق و شوق کودکانه اش را به یاد او می آورد…و دوباره وجودش سرشار از حسّ زندگی می شد…تلنگری بود به روح خسته و آزرده اش…………………….. ” لا اله الّا الله…” و تمام…آه…تمام شد…دوباره تمام شد…چقدر تکرار این تمام شدن ها برایش عذاب آور بود……………….یک دم و بازدم عمیق…لبخند هم چنان بر چهره ی غم زده اش خودنمایی می کرد…چهره ای که در تمام مدّت شبانه روز ، بی روح و بی احساس به نظر می آمد ، حالا سرشار از شور و احساس زندگی بود…این حالت همیشه برایش پیش می آمد ، اما زود هم از دستش می داد…خود را درگیر لحظه ها کرده بود…زندانی زمان شده بود و تحت فرمان اش…زمان او را رام می کرد…به او فرمان می داد و زنجیرش می کرد…به او یاد داده بود که تنها چند لحظه ، غرق در لذّت شنیدن کلام خدا باشد و بعد از آن ، دوباره فرمان خاموشی…با خودش گفت…دوباره زمان ، پیروز میدان… و انسان ، در اسارتِ آن…چقدر غم انگیز و نامنصفانه است اینگونه تسلیم شدن ها…چه می شد اگر انسان ها زمان را می راندند؟!…چه می شد اگر فرمان به دست من بود ؟!…به کلام من…آن وقت فرمان می دادم که زمان ، همیشه لبریز از آرامش و مملو از احساس زندگی باشد…ای زمان نا آرام !…سرکشی نکن و لحظه ای مجال خودنمایی ام ده…آن گاه ببین که چگونه قدرت در دستان من ، تو را رام می کند !…پر از آرامش و امید…و لبریز از حسّ بودن………………….
    لحظه ای چشمانش را بست و به فکر فرو رفت…چرا آن طور که می گویم نباشد ؟!…ضعیف نیستم…چرا که ضعیف آفریده نشدم…روح من ، قدرت من است…و فرمان زندگی ام ، در دستان خودم…خالقم این اختیار را به من داد تا با قدرت زندگی کنم…خودنمایی من ، مهارِ زمانِ سرکشِ زندگیِ من است…توان من ، اداره ی زندگی به ظاهر بی روح من است…مگر نه اینکه جمله ای که در سراسر زندگی ۱۸ ساله ی خویش شنیده ام ، این بوده و هست که ” راه برای دوباره آغاز کردن ، همیشه باز است ” ؟!…از همان کودکی ، که وقتی با مکعب های رنگارنگ خود ، ستون های غول آسا می ساختم و درست ، در دو قدمی پیروزی ، لرزش دستان کودکانه ام ، زحمات پیاپی مرا به باد فنا می داد و برج های مکعبی ام ، در برابر نگاه ناباورانه ام ، فرو می ریخت…و آن گاه مادرم که شاهد نگاه پر حسرت کودکش بود ، آرام در گوشم نجوا می کرد…” برای بار صدم…دوباره بساز کودک دلبندم…” …دوباره و دوباره و دوباره…………..آن روزهایی که قدم برداشتن را آغاز کردم و پاهای ناتوانم ، آرام بر جسم زمین فرود می آمد ، بارها و بارها ، زمین خوردن را آموختم… و دوباره ایستادن را نیز !…و صدا های گرم و تشویق های دلنشین پدر و مادرم که وجود اسباب بازی دلخواه دوران کودکی ام را در چند قدمی ام ، به من وعده می دادند…” در همین چند قدمی توست…عجله کن…برخیز و دوباره قدم بردار…”…و دوباره ایستادن و دوباره زمین خوردن های پیا پی ام تا رسیدن به هدف…و آنگاه لذت احساس پیروزی !…چه لذت بی نظیری …زمانی که مدام تلاش می کنی و برای رسیدن به آنچه که می خواهی ، بار ها و بار ها طعم تلخ شکست را به جان می خری و دوباره ، از نو آغاز می کنی …چه پیروزی ارزشمندی…که اگر بدون تلاش بود ، تنها یک نام داشت…”شانس” و یا “اتفاقی تصادفی”…واین نام همیشه برایم خالی از لطف و شور پیروزی بود…و همواره جزو خط خوردگی های متن زندگی پر فراز و نشیبم !…………………

     


    آن وقت هایی که برای به دهان بردن لقمه ی غذا ، بارها و بار ها لقمه را در دستانم می گرفتم ، اما در راه رسیدن به چشیدن طعم آن ، دستانم یاری نمی کرد و لقمه رها می شد و من ، مات و مبهوت ، با چشمان غم زده ام ، نظاره گر به فنا رفتن آرزوی چشیدن آن طعم می شدم…آنگاه بود که صدایی می گفت …” دوباره بردار فرزندم…” … دوباره و دوباره ودوباره…بار ها و بار ها تکرار شد تا تلاشم به بار نشست و طعم پیروزی را چشیدم…چه احساس شیرینی است وقتی پیروزی ات را با رنج بسیار به دست می آوری…که شاید اگر این به زمین خوردن های دوران کودکی ام نبود ، هیچ گاه حتی قدم برداشتن را نیز نمی آموختم…پس ، خداوندا! به شکرانه ی تمام زمین خوردن هایم ، سپاس های فراوانم ، تقدیم به تو ……………..
    آه…چرا تا به حال این خاطرات را اینگونه مرور نکردم ؟!…گهگداری که به تماشای فیلم های دوران کودکی ام می نشینم ، و یا خاطرات را از زبان بزرگ ترها می شنوم ، به اراده ی آن زمانم غبطه می خورم…چقدر سر سخت و مقاوم بودم…وچقدر شکست ناپذیر !…حتی زمانی که از چشیدن طعم مُهر جانماز مادرم به شدت منع می شدم ، باز هم غم به دل راه نمی دادم و با سماجت بیش از حدی ، تا رسیدن به هدف ، استوار می ماندم…هرچند صدای مادرم می گفت…”اینبار ، دیگر نه! “…اما از آن طرف هم ندایی در درونم زمزمه می کرد…”خوشمزه است !”…و این مرا به وسوسه می انداخت…(البته این طعم ، باب میل خیلی از کودکان است که من نیز از جمله ی آن ها بودم !)……چقدر پافشاری های کودکانه ام را دوست داشتم…………………..
    آری ، از آن زمان ها ، تا به الان ، که حال ، افکار خسته و بیمار ذهنم ، شور زندگی را در نگاهم کم رنگ جلوه می دهد و مرا به محفل ناامیدی خویش می خواند… باز هم انگار صدایی در گوشم نجوا میکند…”برای بار چند صد هزارم…دوباره قدم بردار و دوباره آغاز کن…قاعده این است…” باید زمین خورد تا برای دوباره ایستادن ، اراده کرد “…پس زمین خوردن هایت ، شکست تو نیست !…بهانه ای ست برای تکرار زیبای دوباره آغاز کردن های تو…راهنمای راه موفقیتی که در چند قدمی توست…”…شاید چند قدمی به اندازه ی چند نفس…به اندازه ی چند چشم بر هم زدن…و به اندازه ی چند لحظه نگاه مشتاق به آسمان…………………………………..
    نفس عمیقی کشید…سجّاده اش را پهن کرد…یک نیّت پاک و بعد…” بسم الله الرّحمن الرّحیم…”………….

    ( به آن امید که هیچ گاه ، خستگی و نا امیدی ، شما را از ادامه دادن راه پر تلاطم موفقیت تان باز ندارد…که شما همان کودک سر سخت و لجبازی هستید که برای رسیدن به خواسته هایتان ، بار ها و بار ها به زمین خوردید و دوباره ایستادید…و شیرینی پیروزی نیز در همین تجربه هاست…پس بسم الله…….)
    دوستدار همیشگی شما :  سعید…


    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    saeed1374 پنجشنبه 21 آذر 1392 زمان : 18:00 نظرات (0)
    بازدید : 6676

    و خدا می گوید :

    به اندازه تمام ستاره های آسمان ، ماهی های دریا و تا زمانی که زمین و آسمون وجود دارند ، تو را دوست خواهم داشت .

    تا زمانی که گیاهان در زمین رشد می کنند ، ماسه ها در دریا هستند ، به تعداد قطره های باران ، تو را دوست خواهم داشت

    به تعداد روزها و شب هایی که وجود دارند و مقداری هوای موجود برای تنفس ات و تا زمانی که هستی ، تو را دوست خواهم داشت


    موضوعات : چگونه برنامه های آزمون را خرد و قابل اجرا کنیم ؟

    نگاهی به گذشته ، خیزشی به  آینده به همراه تفکر مثبت

                                           دانلود

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار سه شنبه 19 آذر 1392 زمان : 18:35 نظرات (35)
    بازدید : 7641

    قرن ما ، شاعر اگر داشت

    هوا بهتر بود ...


    روی صدفی متوجه شد که دانه ای شن زیر پوسته اش گیر کرده است .

    فقط یک دانه کوچک بود ، منتها اذیتش می کرد . درست است که صدف ها موجودات ساده هسند ، اما خب حس دارند . صف از سرنوشت خود ننالید . اطرافیانش رو نفرین و از دریا تمنای حمایت نکرد ؛ فقط به خودش گفت چون نمی توانم خارجش کنم ، پس سعی می کنم که بهترش کنم . سال ها به همین منوال گذشت . بالاخره صدف ، به سرنوشت نهایی خودش یعنی کمال رسید و دانه کوچک شن که او را آزار داده بود ، تبدیل به مروارید غلتان درخشانی شد .

    از خدا یک گل خواستم ، به من باغ داد .

    از خدا یک درخت خواستم ، به من جنگل داد .

    از خدا یک لیوان آب خواستم ، به من دریا داد .

    از خدا فرصت شکوفایی خواستم ، به من 7 ماه داد


    همیشه بعضی پله میشن و بعضی ها ...

    انتخاب با خودت هست



    دانلود مشاوره علیرضا افشار

    (درصورت کند بودن سرعت اینترنت با کلیک دکمه Listen مستقیم گوش بدین)

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار پنجشنبه 14 آذر 1392 زمان : 10:13 نظرات (48)
    بازدید : 8252

    گاهی به نظر می رسد که آرزوهایت دست نیافتنی است و تصمیم میگیری آنها را کنار بگذاری . اما خدا می گوید : هر چیزی امکان پذیر است .

    از خدا کمک بخواه و راضی به رضای خدا باش .

    بگذار تا عشق خداوندی تمام وجودت را در بر گیرد و به تو نیروی تازه بخشد . خدا خودش راهنمایی لازم را به تو خواهد کرد . راه رو بهت نشون میده و آتش امید رو در دلت شعله ور میکنه ؛ اگر در راهی احساس پوچی کردی ، یادت باشه که انقدر سبک شدی و می توانی پرواز کنی و زندگی خودت از نو بسازی ... این زندگی توست می توانی خیلی کارها کنی

    خدایا کمکم کن ، هر روزم را بهتر کنم .

    وقتی راهم را گم می کنم درستش را نشانم بده .

    کمکم کن تا بر ترس ها فایق آیم . نگذار رویاهای شیرینم را فراموش کنم .

    بگذار تا نورت مانند خورشید بالای سرم بتابد و مرا از عشق بیکرانت لبریز کن


    دانلود
    (درصورت کند بودن سرعت اینترنت با کلیک دکمه Listen مستقیم گوش بدین)

    سلام ، از همه بچه های عزیز بابت تبریک های روز تولدم ممنون هستم  . همه پیامک ها و ایمیل ها و انجمن و ... عالی بود و خیلی خیلی خوشحالم کرد . به علاوه از مراسم تولد دیشب هم با شکوه و صمیمی برگزار کردین انقده لذت بردم که الان انگار نمی خوام باور کنم یکسال پیرتر شدم .

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار سه شنبه 05 آذر 1392 زمان : 9:00 نظرات (67)
    بازدید : 11013

    امید یعنی بدونی٬ تا هستی میتونی تغییر کنی و دنیا رو تغییر بدی.

    امید یعنی بدونی٬ خداوند دوستت داره و اگه به تو زمان داده معنیش اینه

    که توی این فرصت میشه یه کارایی کرد.

     

    امید یعنی این که، همیشه بخشش خداوند را از اشتباه خود بزرگتر بدانیم.

     

    امید یعنی این که، اگر دانه ی زندگی صد بار از دستمان رها شد٬باز

    هم برای برداشتن و به مقصد رساندن آن به ابتدا برگردیم این بار٬ محکم تر

    گام برداریم.

     

    هر چیزی از جنس خداست.

     

    می دونی چرا؟

     

    چون جز خدا چیزی وجود نداره!

     

    و نقطه ی مقابل خدا «هیچی»یه.

     

    پس هر چیزی لیاقت اینو داره که عاشقش بشی!

     

    البته اینو فراموش نکن: گاهی اوقات خشم هم یکی از جلوه های عشقه!


     

    امید یعنی اینکه بدونی:

    برای انجام کارهای بزرگ همیشه نمیشه یک گام بزرگ برداشت

    بعضی وقتا هم باید یه عالمه گام کوچیک برداریم.

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    saeed1374 چهارشنبه 29 آبان 1392 زمان : 13:18 نظرات (9)
    بازدید : 9661
    روزهای سرد و بارونی پاییز
    بعد از گذشت بهترین تعطیلات تا قبل از عید نوروز
    من و کنکور 93 ( هزار و یک راه نرفته و کلی خیال پردازی های پژمرده )
    بازم مثل همیشه حس توهم و احساس پوچی ..حس بی وزنی و غلتیدن در برزخ
    آزمون گذشته و دوباره ترازی که شد ی آرزو رو دلت تا دو هفته دیگه ... شاید دو هفته دیگه بیاد ... شاید !!!

    بعضی وقتا میشه خسته میشی ...حس میکنی زندگیت...هرروزش تکراریه...غرق شدن تو دنیایی از جزوه و کتاب ...



    میشه که اشکات قطره قطره بچکن رو ورق به ورق کتابات...کتابهایی که خیلی وقته یار صبح و شبت شدن

    اما بین تمام این لحظه ها تنها چیزی که یادآوریش لبخندو به چهرت میاره حضور گرم و همیشگیه خداست....

    که دست میکشه به گونه های خیست ...لحظه هاتو زلال تر از همیشه میکنه...اونقدر عشق می پاشه به ثانیه هات که غرق میشی تو رویاهات...

    اونقدر برات از آینده میگه که با تمام جون و دلت رسیدن بهشو حس میکنی....

    عشق بازی میشه کرد با این خدا...

    با این رب العالمینی که نمیزاره دلتنگیات به دقیقه بکشه

    که پر میکنه قلبتو از عشق..... که لبریزت میکنه از شوق فردا...

    که بهت جون و حیات دوباره میده از ارمانت میگه از ایستادن و جنگیدن از رسیدن ...

    ایندفعه با یه شور و شوق عمیق تر از همیشه سمت یارای قدیمیت میری

    صفحه به صفحه اش با عشق ورق میزنی...

    خدا هم همینجاست ...کنار تو...چقدر طی کردن این مسیر با حضورت زیباست بهترین معبود..وقتی که تو تمام پیچ و خم های این مسیر سخت با منی........

    وقتی هستی همیشه و هر لحظه ......

    من غیر حضورت چی میخوام؟

    تو والاترین نعمتتو با بودنت بهم هدیه کردی

    آینده یعنی تو....هدف من به تو خلاصه میشه

    وقتی که آرزو می کنم به بهترین ها برسم و در راه رضای تو گام بردارم و به دیگران آرامش رو هدیه بدم ؛ با تو پای تمام آرمانهام میمونم ...روی دنیا رو کم میکنم ...پا میزارم رو همه سختیا و مشکلات...من با تو به هدفم میرسم...

    وقتی هستی آینده هست...فردا هست و دیگه اصلا" کسی که تو رو داره دیگه چی کم داره


    خلاصه بگویم پروردگارم... تو که باشیــــــــــ ... تمام دغدغه ها و نگرانی ها پــــــــــــر...



    قهرمــــــــــــــــان..

    ....تو

    فقطـــــــــــــــ رکاب بزن ...

     با تو ای نور چشام حله ،همه مشکلات حله ، آرزوی محال حلــــــه ... شکر خدا



    تصمیمت بگیر ، عزمت جزم کن

    آستین هات بالا بزن ، کمربند همت رو محکم ببند

    مشتت رو درهم گره کن

    حالا کم کم راه بفیت و اینو بدون :

    عزم تو بشکافد اقیانوس را




    الان وقتش رسیده که به خودت بیای پسر ، باید حرکت کنی دختر ، دست به عمل بزنی و توانایی خودت رو به رخ جهان بکشی ، هدف خودت رو در ذهن ببین ( هدف 1 روزه خارق العاده ) ، با همه قدرت به سمتش برو تا آخر شب اونو در تور خودت ببینی و مال تو بشه ، با ناملایمات ( بیماری ، مشکلات اقتصادی ، زخم زبون دیگران ، بازخورد های منفی و ...) بجنگ و سرسخت باش ؛ این زندگی تو رو کاندید کرده برای رسیدن به بهترین ها ؛ فقط اولش ی راه جلوی پاهات گذاشته تا خودت رو بشناسی و با همین دست ها تندیس بلورین بهترین اسطوره دنیا رو خلق کنی . به یاد عشق های قدیمی همگی مون ، حتما یادت میاد

          

    یادت میاد که دوست داشتی تو فوتبال خودت آقای گل بشی ، وقتی ی گل میزدی به تیم حریف آنچنان ذوقی میکردی که حتی استیلی بعد گلش به امریکا هم اینجوری جو گیر نشده بود !!!!
    یا شما خانومی ، حتما یادت هست که داشتن ی قصر باربی و کلی اسباب اثاثیه کوچولو مثل یخچال ، گاز ، سرویس آرایش همراه دراور و ... برات چقدر قشنگ بود ؛ عروسک هایی که حتما هرشب باید روشون حسابی می پوشوندی تا ی وقت خدایی نکرده سرما نخورن و خلاصه عزیز تر از جونت بودن ....
    شاید الن داری لبخند میزنی ، اما ی سوال دارم ، چرا الان داری الکی میگی هدف نداری ، رغبت و انگیزه ای وجود نداره ، با اون آدمای به ظاهر دوست نشست و برخاست میکنی و همه چی یادت رفته اون آقا کوچولو و خانم کوچولو می خواستن بشن اسطوره ... آقا مهندس یا خانم دکتر !!!!
    فراموش نکنی که گم شدن هدف ها خیلی با نداشتن شون فرق داره
     اگر میخوای که اهداف قشنگت دوباره بهت چشمک بزنن دست بکار شو ، یا علی و بسم الله بگو و شروع کن به کار ... بهانه جویی نکن که بازم از چی و چند ساعت و چه جوری و ....
    واقعا" الان دیگه باید درک کرده باشی که زخم کهده ای که تا حالا ی دنیا غم رو دلت گذاشته همین وسواس ها و سردرگمی های بی مورد است . نمی خوام قوانین و اصول مطالعه رو نقض کنم یا ساده بگیرم ، اما الان برای راه افتادنت با هر قاعده و اصولی که بلدی و قبلا یاد گرفتی ، کارت شروع کن .
    جان کلام رو خود خدا در سوره بقره آیه 61 میگه : تو خلیفه خدا بر روی زمین هستی ، آیا چیزی را که پست تر است ، جانشین چیزی می کنند که بهتر است ؟ !
    این آیه منو عجیب تکون داد ، سعی کن بهش فکر کنی و قدر خودت رو بدونی و به راحتی همتت رو پست نکنی

     هر چیز که دل به آن گراید
    گر جهد کنی به دستت آید


    دوست دارم این آخرین تلنگرم بهت باشه »
    تیرکمان فقط زمانی پرتاب می شود که به قب کشیده شود ؛ وقتی زندگی تو رو به واسطه مشکلات به عقب کشید ، فقط تصور کن که قراره به سمت مقصودی بزرگ پرتاب بشی ؛ البته فقط به این شرط که از همه امکاناتت استفاده کنی و بدونی نباید شرمنده خودت بشی


    و در نهایت برای همه اونایی که برای سلامتی هم دعا کردن و با پیامک ها و کامنت ها و ایمیل های پر شور و حال شون به من انگیزه بهبودی دادن ، تشکر می کنم. از خانم فاطمه شیرازی هم که سعی کردن با طرح ارسال پیامک  چند هفته ای برای داغ کردن اجاق رقابت کنکوری ها تلاش کنن ، کمال تشکر رو دارم . از این پس به خودم همه پیامک هاتون بدین
     
    Please leave a comment for me, now


    برای تخصیص وقت مشاوره تلفنی با خودم هم دوستان مایل می تونن پیامک بدن و بگن وقت مشاوره تک جلسه تلفنی میخوان . لازم به ذکر است که در مشاوره تک جلسه ای برنامه ای داده نمیشه (فقط سوال جواب و ارائه راهکار) و برنامه ریزی با توجه به اصول و نظارت سلسله جلسات مدونی رو می طلبه که بصورت تلفنی فقط برای مشاوره های ماهانه ارائه می شود

    09358960503 (فقط پیامک)

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار دوشنبه 27 آبان 1392 زمان : 7:17 نظرات (75)
    بازدید : 10126
    هر وقت زندگی یه ضربه بهت زد، آروم لبخند بزن و بهش بگو :
    " جوجه ! همه زورت همین بود ؟! "

    تصور کن
    ....

    تیر ماه سال 93.روی صندلیه حوزه امتحانت.داری با جواب دادن به هر سوال تک تک روزای قشنگتو میسازی ..فکر کن......به همه سختیات.به همه این روزایی که زود میگذرن..........چشماتو ببند......حال خوبت تو اون روز با تلاش امروزت رقم میخوره ......بی حوصلگی........کسلی و خستگی بی  معناست وقتی خدایی داری که با بودنش بهت ارامش میده...که هر لحظه با دیدن تلاشت دستاتو محکمتر از قبل میگیره و با لبخند زیباش بهت ایندتو نشون میده آروم تو گوشت میگه :عزیزکم تموم میشه غصه نخوریا.بجنگ..........با تمام توانت تلاش کن که من پشتتم ......که دستاتو دارم .......مبادا بترسی .......من هواتو دارم .........فقط پیش برو نکنه انی نگاهتو از هدفت برداری نکنه بمونی و جا بزنی نکنه اینده ی نازتو فراموش کنی ......نکنه شک کنی......اخه اگه من نمیخواستم.اگه میدونستم نمیتونی اصلا تواین راه نمیذاشتمت......تو برترین مخلوق منی.......تو اشرف منی.......آیندت باید بزرگتر از این حرف ها باشه......چون به تو اراده ای دادم که با اون به همه مشکلات و سختیای راهت غلبه میکنی

    بهت خواستنی دادم که دنیا رو تغییر میده......

    این روزای قشنگو باهات هم قدم میشم.با هم میگذرونیم  مث تمام روزای زندگیت......نکنه از دست اندازای راهت بترسی ....واسه رد شدن از اونا من تو رو تو اغوشم میگیرم

    خورشید زیبای ایندت طلوع میکنه......صبور باش و تو هم واسه طلوعش بجنگ اونوقته که روشنایی و گرمای دلنشینش سردیه این روزاتو جبران میکنه

    اونوقته که رویای نابت حقیقی میشه ........اونوقته که ثانیه ای از زندگیه شیرینتو با هیچی عوض نمیکنی

    اونموقع است که دنیات رنگ عوض میکنه به همون رنگی که تو دوست داری....

    واسه خوش رنگیه آیندت بجنگ......

    واسه جاری کردن اشک شوق پدر و مادرت بجنگ......

    واسه شادیشون با توان توان بجنگ ......

    بجنگ و صبور باش  که این روزاتم تموم میشن.......

    تلاش کن برای  هدف نابت که  واسه خاطرش  جلوی خیلی ها موندی و قید خیلی چیزا رو زدی

    تلاش کن واسه اثباتت به تموم کسایی که به تو و تواناییات شک کردن

    ثابت کن اراده ی پولادینتو قهرمان

    از این پل کوچیک زندگیتم به راحتی میگذری  هرقدمی که برمیداری خدا از تو یه قدم جلوتر ایستاده و فقط منتظره تا تو دستاتو... به دستای رحیمش بدی .....خودش ردت میکنه از این مسیر قشنگ....



    چشاتو ببند و با تمام وجودت توکل کن...روح و جسم و دلتو بسپار به ذات احدیتش ...به خود بی همتاش..

    تو فقط تلاش کن.......نتیجشو.....هدفتو ......خدا بهت هدیه میده همون هدیه ی قشنگی که روش نوشته:


    "آیندت مبارک "


    واسه بدست اوردن این هدیه ی خوشگل بجنگ دوست من.با تمام وجودت



    خدای همه خوبیا ..ممنون که هستی.....شکر بابت حضورت ...یگانه ی بی همتای من....


                                     


    لحظه هاتون پر باشه از عطر خدا دوستای گلم


    تمام عاشقا امیدشون تو

     :(....تو باهاشون نباشی گوشه گیرن

    سه حرف دارد ، اما برای تمام دلتگی هایم بس ات ... " خدا را می گویم "


    چقدر خوبی


    حالا ی کامنت بذار و نظرت بگو ، بعدش سیستم خاموش کن و برو بشین درست بخون

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار پنجشنبه 16 آبان 1392 زمان : 9:43 نظرات (120)
    بازدید : 7842


    سلام خاص و پر انرژی برای تک تک شما عزیزان و همراهان همیشگی ما

    امروزم توفیق اینو داشتیم تا با یک همایش قوی و جالب و موشکافی مشکل عمل گرایی و استفاده از زمان حال ، در خدمت شما باشیم . مطمئن هستم که این بحث جذاب به درد همه شما میخوره

    موضوعات فرعی : روش مطالعه عربی و دروس تراز بیار ( افزایشی ، کاهشی و خنثی )


    دانلود همایش


    در ضمن از اینکه در طرح رقابت بین اعضای سایت هم شرکت می کنید کمال تشکر رو داریم و همچنین با تشکر از خانم شیرازی بخاطر راه اندازی طرح و زحمتی که می کشن ، از همه دوستان میخوایم تا باهاشون همکاری کنن ؛ چون خودشون هم در ضمن دانشجویی و مشکلات دیگر قبول این زحمت رو کردن و اگر گاهی پیام ها رو دیر جواب میدن و یا نفر برتر در انجمن سایت با تاخیر میذارن و ... البته میدونیم که بچه های فهیم جمع ما چقدر قدر شناس زحماتی که براشون کشیده میشه هستن


    توجه هم کنید که کلیه دانش آموزان و فارغ التحصیلان فقط از 27 آبان تا 8 آذر فرصت دارن از سایت مقابل اقدام به دریافت کد سوابش تحصیلی خود کنند (اینجا) www.dipkode.ir

    جدید سایت معرفی شده دوم برای سوابق تحصیلی http://dipcode.medu.ir


    به علت پر شدن ظرفیت مشاوره تلفنی ماهانه استاد تا اطلاع ثانوی ثبت نام جدید نداریم و فقط وقت تک جلسه 40 دقیقه ای داریم . برای ثبت نام تک جلسه تلفنی به استاد پیامک بدین : 09358960503


    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار یکشنبه 12 آبان 1392 زمان : 13:40 نظرات (35)
    بازدید : 8674

    تا حالا به این فکر کردی که شاید دلیل خارق العاده بودن از این به بعد تو میخواد همون کم کاری های قبل ات باشه

    منظورم اینه که اگر از الان تصمیم گرفتی که کن فیکون کنی و همه معادلات بهم بریزی و در نهایت موفق باشی دلیل و انگیزه ات همین  عقب موندن این چند ماه بوده ؛ چون شاید اگر عقب نمیفتادی و طعم تلخ شکست رو نمی چشیدی هیچ وقت این اراده در تو به وجود نمیومد که بخوای خودت رو وف هدفت کنی و با توکل بخدا تا آخر راه بدون STOP  پیش بری .

     امیدوارم همین جوری که میگم باشه . منم کنارت هستم تا با همه وجود پیش بری.  با همه توان و انرژی

     اینم یک هدیه برای تو موضوعاتش

    انگیزشی ناب !!!!! ( نوبر پاییز آبان ماه )

    روش خوندن زیست (خانوم و آقا دکترها ) و دینی ( + خدا ) و زبان ( باکلاس و خارجی )

    سوال و جواب متداول مثل قبلی روز جمعه




    دانلود صوت مشاوره کنکور مدیا فایر




    راستی اینم ی پیشنهاد خوب از طرف خانم شیرازی عزیز برای بچه هایی که میخوان منسجم تر ساعت مطالعه و تعداد تست هاشون sms  کنن و بجای ارسال پیام به من کار زیر انجام بدن

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار دوشنبه 06 آبان 1392 زمان : 11:31 نظرات (62)
    بازدید : 7681

    سلام

    همین حالا....هدفت......آینده زیبات.....روزای روشنی که انتظارتو میکشه ....همه رو به یاد بیار

    8ماه تلاش بی وقفه ....یه عمر عشق با ارزویی که ابدی شد....که حقیقی شد......یه عمر ارامش و اسایشت....

    یه عمر سپاس و شکر بابت لحظه های شیرین زندگیت....

    می ارزه.........

    به کم کردن خوابت....می ارزه به خط کشیدن دور همه تفریحات

    شیرینیه عمیقی که با پیروزیت بدست میاد به همه دنیا می ارزه

    تلاش کن .....محکم ......با یه دل قوی... با یه توکل عمیق .با اراده ای محکم تر از کوه و سختتر از صخره ها 

    و با ارامشی از جنس خدا

    تو یه انسانی.....وظیفه تو پیروزیه......وظیفه تو جنگیدنه واسه آینده زیبااااااااات

    تو مسئولی نسبت به تک تک ثانیه هایی که داره میگذره...... ثانیه هایی که دیگه بر نمیگرده.....لحظه هایی که بهت بشارت رسیدن روزهای خوب و میدن.نوید تموم شدن سختی هات .....

    روح و دلتو بسپار به همون مهربونی که این آینده زیبارو برات قرار داد ....همون رحمان و رحیم ...همون بزرگی که تو تک تک  لحظه هات همراهته و بهت آرامش میده....بهت نیرو میده واسه ادامه دادن ...واسه جنگیدن......همونیکه دستاتو انی رها نمیکنه.....و نگاهش قدم به قدم همراهیت میکنه

    با عشق بجنگ......واسه آینده ی نزدیکی که  بی صبرانه منتظرته....

    خیلی زود میرسه .......خیلی زود میرسی....و شیرینیش قلبتو پر میکنه....

    با تلاشات پازل موفقیتتو کامل کن

    هرروزت میشه یه قطعه از جورچین پیروزیت....

    کاملش کن....


    یادت باشه ... این تویی که ....


    قهرمان نبرد رویاهات هستی

    دانلود همایش کنکور

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار جمعه 03 آبان 1392 زمان : 16:05 نظرات (56)
    بازدید : 5529

    عمق درون تو پر از تاول است، درد دارد ،اشتباهات زیادی کرده ای ، نسبت به بعضی موضوعات احساس گناه می کنی و در مقابل خدا از خودت خجالت می کشی ؛ اما تو مهارت رها سازی و پاک سازی درون را یاد نگرفته ای و حال عزت نفس و اعتماد به نفس زخم خورده و مصیبت دیده ای داری ؛ خودت رو پی در پی بخاطر گناهان و اشتباهات تحقیر و سرزنش می کنی ؛ والا دیگه حقوق بشر هم به تو اجازه نمیده انقدر خودت خوار و ذلیل کنی .

    اینو بدون که تو امروز حق نداری خودت رو زیر پا له کنی ، حتی به اندازه یک سر سوزن . ازت میخوام این جمله بارها برای خودت تکرار کنی که " من هم حق دارم اشتباه کنم ، اما نبوغ در تکرار نکردن آنهاست ." از همین حالا جارو بردار و این احساس متناقض رو بیرون بریز ، خودت رو از بند گناهان و اشتباهات گذشته که مثل پتک مدام به سرت می کوبن خلاص کن و خودت باش . تصمیم بگیر تا تغییر کنی تا دنیا به روی ماهت بخنده . دیگه دست بردار از مقایسه و حساب و کتاب پیش از تموم شدن مهلتی که برای نشون دادن شایستگی ها و جبران گذشته ات داری و با نهایت قدرت این جمله رو تکرار کن : " من خودم را با تمام اشتباهات و گناهانی که کرده ام می بخشم . " و حالا که اینو گفتی مسئولیت گذشته رو به عهده بگیر و همه تلاشت کن تا در پروسه ی کوتاهی بتونی جمع و جورش کنی .

    روزای قشنگ پاییزی.....

    ثانیه های  سردی هستن که فقط عشق بزرگ تو قلبت گرمش میکنه

    لحظه های زیبای تلاش کردنت واسه ارمان دیروزت که قراره بشه اینده فردات.....

    اراده قویت....تلاشای بی وقفه ات.....خستگیات.....همه و همه بهت نوید تحقق رویاهاتو میدن همشون نگاهشون خیره به فردای روشنیه که انتظارتو میکشه

    خیلی حس خوبیه وقتی شبا با هدفت بخوابی و صبحا  به عشقش بیدار شی

    خیلی حس قشنگیه که تو تمام لحظه هات عطر ناب خدا ارام بخش روحت باشه

    حس قشنگیه وقتی تمام سلولات به عشق یه هدف بزرگ زندست ...وقتی تمام تپشای قلبت با یادش میزنه

    وقتی تمام قدمات به شوقش برداشته میشه

    چه حس نابیــــــــــــــــه که خستگیات بی حوصلگیات نشان از تلاش والاته ، نشان از جنگیدنته.....

    من این حس قشنگو فقط با هدفم عوض میکنم....فقط برای هدفم میجنگم.........اشکای شوقی که فقط با یادآوریه رسیدن بهش  رو گونه هام جاری میشه بهم اینو میفهمونه که من فقط برای هدفم زندم.....

    چقدر خوبه وقتی یه پشتیبان همیشه همراه داری کسی که مسبب تمام این حس ها و لحظه های قشنگه و وقتی راهت اشتباه میری برات دور برگردون گذاشته .

    شکر .....بزرگ پروردگارم ...شکر که به من اجازه جنگیدن دوباره دادی

    شکر .....مهربان من.....که به پاهای بی رمقم جان دوباره بخشیدی

    شکر.....معبودم.....بخاطر راه قشنگی که پیش روم گذاشتی.....

    واسه  ارامشم تو تمام لحظه هام ......واسه اراده ی قویم....واسه نگاه روشنی که به ایندم دارم.....واسه تمام انرژی های خوبی که بهم میدی....واسه تمام اون صبحایی که بیدارم میکنی....واسه تموم شبایی که بهم قوت قلب میدی.....واسه تمام ثانیه هایی که نگاه گرمتو دستای مهربونتو حس میکنم بهت مدیونم و شکرت میکنم....

    یگانه ی بی همتای من......واسه ادامه ی مسیر دستامونو به دستت سپردیم و دلامونو گره زدیم به دل بزرگ و مهربونت....هوامونو داشته باش و نگاه قشنگتو آنی ازمون دریغ نکن


    امروز برای هدفت یه کار خارق العاده و منحصر به فرد کن ،

    کاری که هیچ کدوم از ادمای عادی انجام نمیدن...

    کاری که دیروز انجام ندادی...

    کاری که باعث میشه خوشحالی و انرژی رو با تک تک سلول هایت

    حس کنی...

    و  وقتی شب سرت رو روی بالش میذاری بگی امروز بی نظیر بود ،

    هرچی داشتم گذاشتم ...

    هرچی...

    در دعای عرفه ، در کنار قلب های پاک تون ، جای کوچیکی برای من باز کنید

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار سه شنبه 23 مهر 1392 زمان : 7:39 نظرات (46)
    بازدید : 8519


    اعتماد به نفس را نمی توان صرفا" با حرف و وازه ها معنی داد ؛ همه ما زمانی که متولد می شویم ، سراسر وجودمان اعتماد به نفس خودباوری و دوست داشتن خود است اما این دیگران به اندازه بغض و حقارتشان خرد خرد آن را از ما می گیرند ، آنگاه میفتیم به گدایی نگاه و تایید دیگران و گاهی خودمان را با تجربه هایی سطحی از زندگی گول می زنیم .

    وقتی اعتماد به نفس بالایی نداشته باشی ، اجبارا" از دیدن صحنه های عاشقانه هستی ، محروم می شوی و همیشه آن و ناله در درون تو پخش می شود . وقتی تو بتونی با خودت نرم و آرام کنار بیای یعنی اینکه تو اعتماد به نفس داری ، وقتی تو بتوانی روی استعدادهای مثبت ات زوم کنی ، یعنی اینکه تو به بلوغ خودباوری رسیده ای ، وقتی به خودباوری می رسی اژدهای درون تو بیدار می شود و تو از خواب آلودگی و ناهوشیاری به هوشیاری می رسی ، بیدار می شوی و دیگر از خود ، بیگاری نمی کشی ، آنگاه ذوب تماشای خودت می شوی و از اینکه چه کارای عجیب و غریبی از دستت برمیاد به خودت احسنت میگی

    این اعتماد به نفس سوخت موتور محرک تو هست و اگه فقط چند روز فوق العاده تلاش کنی و از شرایط صفر همه چیز رو بسازی ، انقدر بزرگوار میشی که از بیش و کم زندگی کنکوری خودت رنجشی نداشته باشی و هر جوری هم که هست نقاط ضعف خودت رو بخوبی پوشش بدی تا به نقطه قوتت تبدیل بشه و این همون چیزی هست که من میخوام  .

    دوست ندارم که بگی شروع نکردم و نمی تونم ... چرا که می ترسم کارم اشتباه باشه و یا شکست بخورم ؛ به این فکر کن که با شروعی که می تونی داشته باشی چقدر شرایط به نفع تو برمیگرده و این عالیه تا تو بتونی رنگ و جلای بیشتری به آرزوهای قشنگت بدی .

    پس خودتی و خودت و خودت .... البته این حرفم به معنی اونه که انتخاب با خودت هست که در کدوم دسته باشی . دسته اول : که با فرصت سوزی ها به فرداها نمی رسن .... یا دسته دوم که انقدر شایستگی از خودشون میدن تا در هر لحظه بهترین ها تحقق پیدا کنه براشون و با تلاش بی پایان گرد و غبار گذشته ها رو بگیرن و رنگ امید رو به آینده بپاشن


    روزهای آفتابی و پر از امید در انتظار تو


    ظرفیت مشاوره تلفنی ماهانه ( شامل 12 جلسه ، برنامه ریزی و نظارت و آموزش ) برای داوطلبان شهرستانی در مهر ماه در حال تکمیل است ؛ جهت پیوستن به ما سریع تر اقدام کنید :( استاد افشار 09358960503

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار چهارشنبه 17 مهر 1392 زمان : 12:39 نظرات (32)
    بازدید : 13509

    دوستان عزیزم

    به خدای مهربون توکل داشته باشین هیچ غیر ممکنی تو این دنیا وجود نداره ....کنکور که چیزی نیست .....عشق کنید با این لحظه های قشنگ جنگیدنتون واسه ارمان بزرگتون و به خودتون افتخار کنین که جا نزدین و  همچنان پای ارمانتون موندین.....جرات میخواد چند سال موندن واسه رسیدن به یه ارزوی بزرگ که این جراتو خدای مهربونمون با بودنش بهمون هدیه داد  اگه موندی یعنی میتونی یعنی میشه .....یعنی راهو درست اومدی....پس بجنگ تا بدستش بیاری.....مطمئن باشین پروردگار بزرگ  دستاتونم محکم محکم میگیره و انی تنهاتون نمیزاره به وجود بی نهایتش توکل کنید و دلتونو به دلش بسپارین ....

    خووووووووب بخونیدا .....همتون به امید خدا بااااااااااااااااااااید تو رشته مورد علاقتون قبول شین حقتونه .....رویا و خواستتونه...باید بهش برسین ......بخواید تا بشه .....

    اینم جاده هدفمون ، پس

    بدو,بدو,تا بی نهایت توانت :)


    http:///images/62370706815155512665.png


      لحظه هاتون خدایی ....... دانلود کارگاه 7 مهر علیرضا افشار


    ( منتظر اسمس های پر بارتون " ساعت مطالعه " و " تعداد تست و سوال و تمرین " هستم .

    وقت مشاوره تلفنی ( تک جلسه ) هم خواستین در قالب یک پیامک اطلاع بدین 09358960503

    برای نمایش این مطلب لطفا عضو شوید و در صورتی که قبلا عضو شدید از وارد شوید
    عضویت در سایت
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    مشاوره استاد علیرضا افشار یکشنبه 14 مهر 1392 زمان : 12:06 نظرات (25)

    تعداد صفحات : 17

    درباره ما
    Profile Pic
    ثبت نام کنکور 1402 آغاز شد مشاوره خصوصی علیرضا افشار ۰۹۳۵۸۹۶۰۵۰۳ اولین سایت مشاوره ای حرفه ای در جهت گسترش عدالت آموزشی با ارائه جلسات آموزشی_مشاوره ای محتوا محور -کاملا رایگان و بدون تبلیغات؛ برای استفاده از همایش های انرژیک و مقالات آموزشی سایت از آرشیو 11 ساله کارگاه های استاد افشار دیدن فرمایید. _ مشاوره و برنامه ریزی تلفنی (تک جلسه،ماهیانه) ویژه ی کنکوریهای 140۳ و 1402 _ مشاوره تک جلسه حضوری (تهران و کرج) _ دعوت در همایش ها ، برنامه های آموزشگاه ها ، مدارس و ... جهت همانگی وقت تماس تلفنی و ثبت نام مشاوره ماهانه و همکاری در اجرای برنامه های آموزشی مدارس برترین مشاور پروازی کنکور ایران با بیشترین تعداد همایش ها و سمینارهای آموزشی در ۲۹ استان کشور منشی : واتساپ/ایتا 09358960503 www.alirezaafshar.org
    اطلاعات کاربری
    آرشیو
  • فروردين 1402
  • اسفند 1401
  • بهمن 1401
  • دی 1401
  • آذر 1401
  • آبان 1401
  • شهريور 1401
  • مرداد 1401
  • تير 1401
  • خرداد 1401
  • ارديبهشت 1401
  • فروردين 1401
  • اسفند 1400
  • بهمن 1400
  • دی 1400
  • آذر 1400
  • آبان 1400
  • مهر 1400
  • شهريور 1400
  • مرداد 1400
  • تير 1400
  • خرداد 1400
  • ارديبهشت 1400
  • فروردين 1400
  • اسفند 1399
  • بهمن 1399
  • دی 1399
  • آبان 1399
  • مهر 1399
  • شهريور 1399
  • مرداد 1399
  • تير 1399
  • خرداد 1399
  • ارديبهشت 1399
  • فروردين 1399
  • بهمن 1398
  • دی 1398
  • آذر 1398
  • مهر 1398
  • شهريور 1398
  • مرداد 1398
  • خرداد 1398
  • ارديبهشت 1398
  • فروردين 1398
  • اسفند 1397
  • ارديبهشت 1397
  • فروردين 1397
  • اسفند 1396
  • دی 1396
  • آذر 1396
  • مهر 1396
  • شهريور 1396
  • مرداد 1396
  • تير 1396
  • ارديبهشت 1396
  • اسفند 1395
  • آذر 1395
  • آبان 1395
  • مهر 1395
  • شهريور 1395
  • مرداد 1395
  • تير 1395
  • خرداد 1395
  • ارديبهشت 1395
  • فروردين 1395
  • اسفند 1394
  • بهمن 1394
  • دی 1394
  • آذر 1394
  • آبان 1394
  • مهر 1394
  • شهريور 1394
  • مرداد 1394
  • تير 1394
  • خرداد 1394
  • ارديبهشت 1394
  • فروردين 1394
  • اسفند 1393
  • بهمن 1393
  • دی 1393
  • آذر 1393
  • آبان 1393
  • مهر 1393
  • شهريور 1393
  • مرداد 1393
  • تير 1393
  • خرداد 1393
  • ارديبهشت 1393
  • فروردين 1393
  • اسفند 1392
  • بهمن 1392
  • دی 1392
  • آذر 1392
  • آبان 1392
  • مهر 1392
  • شهريور 1392
  • مرداد 1392
  • تير 1392
  • خرداد 1392
  • ارديبهشت 1392
  • فروردين 1392
  • اسفند 1391
  • بهمن 1391
  • دی 1391
  • آبان 1391
  • مهر 1391
  • شهريور 1391
  • مرداد 1391
  • تير 1391
  • خرداد 1391
  • ارديبهشت 1391
  • فروردين 1391
  • اسفند 1390
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 981
  • کل نظرات : 27216
  • افراد آنلاین : 14
  • تعداد اعضا : 11814
  • آی پی امروز : 450
  • آی پی دیروز : 251
  • بازدید امروز : 2,441
  • باردید دیروز : 849
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 9
  • بازدید هفته : 3,290
  • بازدید ماه : 7,837
  • بازدید سال : 216,833
  • بازدید کلی : 14,859,122
  • حمایت از همایش ها

    برای تبادل لینک از

    انتهای صفحه و تبادل لینک

    هوشمند استفاده کنید و برای

    حمایت از مرکز مشاوره تحصیلی

    و استفاده هرچه بیشتر داوطلبان

    کنکور از کلاس های رایگان مشاور

    کنکور استاد علیرضا افشار،

    بنر ما را در سایت خود قرار دهید

    بنر 1 

    بنر 2 

    بنر 3


    بنرسایت مشاور کنکور 


    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد